بادرود، بهترین شهرک سینمائی

عباس امیری هم درگذشت

ازراست:عبدالله فتاحی-عبدالمحمود کبیری-حمیدرضا پگاه(بازیگر)-مرحوم عباس امیری-انوشیروان ارجمند-عباس صولتیان -ذبیح اله صولتیان

اوائل سال 1378 بود که شنیدیم کارگردان سریال روزی روزگاری در حال ساخت مجموعه جدیدی در همین قالب در اطراف میمه می باشد . با هماهنگی یکی از دوستان (آقای فتاحی، که قبلإ رئیس اداره مخابرات میمه بود)راهی میمه شدیم .به سراغ یکی از بستگان آقای امرالله احمدجو از کارگردانان بنام کشور که آن روزها در بخشداری میمه مشغول بخدمت بودرفتیم وبا راهنمائی های وی خود را به بیابانهای اطراف شهر میمه رساندیم .تعداد زیادی بازیگر وسیاه لشگر در حال کار برای ساخت مجموعه تفنگ سرپر بودند .قصد ما این بود که از نزدیک احمد جو را ببینم. گفتن به شهر رفته وتا ساعاتی دیگر بر میگردد . در این فرصت با بازیگران نقش اول این سریال چون عباس امیری – حمیدرضا پگاه وانوشیروان ارجمند صحبت کردیم واز خصوصیات وپتانسیلهای شهر بادرود که دارای لوکیشن های زیبائی برای ساختن فیلم است صحبتها کردیم .آن روز به یاد دارم که زنده یاد عباس امیری(که دیروز«7 اسفند»بر اثر سانحه تصادف جان باخت) با متانت ووقار تمام به دیدار ما آمد ودستور پذیرائی را داد .مرحوم امیری خیلی علاقه داشت که بادرود وآقاعلی عباس را از نزدیک ببیند . بعد از مدتی با احمدجو صحبت کرده وپیشنهاد ساختن سریال طغیان نائبیان کاشان را به وی دادم وبه او پیشنهاد دادم که از بادرود وقلعه کرشاهی که سکونتگاه اصلی نائبیان بوده بازدید بعمل آورد که وی هم قول مساعد برای ساخت سریال تاریخی را در بادرود داد

داستان جذب اعتبار یک درصد هسته ای

 

بیاد دارم در نماز عید فطر سال 1388 ، حاج آقا دهشیری امام جمعه محترم بادرود در عدم تحقق اعتبار یک درصد هسته ای سهم شهرستان ،به بادرود گله نمود . این موضوع مارا بر آن داشت تا با حساسیت موضوع را دنبال کنیم . بعد از چند روز پیگیری نامه ای از یکی از ارگانها دریافت کردم که حاکی از تفاهم جذب کل اعتبارات یک درصد هسته ای سایت نطنز که رئیس جمهور در سفرش به شهرستان در خرداد 1386 قولش راداده بود به مرکز شهر نطنز حکایت میکرد . در این صورتجلسه که آقایان بختیاری استاندار وقت – سلیمانی امام جمعه وقت نطنز – صالحی فرماندار قبلی نطنز – صفاری سرپرست فرماندار وقت –ضابطی نماینده نطنز وآقا زاده رئیس انرژی هسته ای وقت کشور امضاء کرده بودند مقرر نموده بودند که از اعتبارات فوق یک مجتمع بزرگ چند منظوره شامل مصلی – استخر شنا – هتل –شهربازی و... در شهر نطنز بسازند که این موضوع در عدم رعایت حق بادرود وخالدآباد نگران کننده بود .

مجتمع اقامتی، رفاهی،فرهنگی درحال احداث بادرود

بلافاصله جلسه ای با برخی از مسئولین شهر گذاشتم .مقرر شد نامه ای با امضای بنده که رئیس شورای شهر بودم ورئیس شورای خالدَآباد نوشته شود . نامه را از طریقی به دست آقای دکتر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی کشور رساندیم .و درآن برشمردیم که بادرود وخالدآباد نزدیکترین شهر به سایت هسته ای نطنز است وبیشترین امکانات خصوصی ودولتی این مجموعه از بادرود تأمین میگردد ،پس درخواست توزیع عادلانه این اعتبار براساس سرانه جمعیت سه شهر رانمودیم .وی هم دستور داد تا طبق جمعیت سه شهر بودجه توزیع شود .

نمایندگان سایت برای عقد قرارداد به سه شهرداری آمدند که بعدها فرماندار وقت نطنز به موضوع ایراد گرفت .با همکاری آقای نقدی شهردار بادرود . نقشه یک مجتمع اقامتی ،فرهنگی توسط مهندسین خبره از تهران تهیه شد .به اصرار بنده وهمراهی اعضای کمیسیون عمران شورا مقرر شد این مجتمع جنب بارگاه آقاعلی عباس ساخته شود که بحمدالله این کار انجام شد . مقرر شد طبق پیشرفت کار طی سه مرحله پول به حساب شهرداریهای سه شهر واریز شود که با تلاش انجام گرفته فاز اول این کمک جذب گردید وپروژه مجتمع به متراژ 2000 متر مربع با پیشرفت 50% اکنون در حال اجراست وتأسف میخورم که کوتاهی برخی از مسئولین نتوانسته تا این لحظه اعتبار فاز دوم را جذب نماید واین درحالی است که برخی از مسئولین کاشان به شدت پیگیر جذب این اعتبار برای کاشان هستند

تبادل فرهنگی با شهرها در معرفی بادرود

همیشه آرزو داشتم در امورات فرهنگی کاری بکنم که در اکثر شهر ها نام بادرود به بلندی بدرخشد . برای این امور در دوره اول شورا نامه ای به شوراهای مختلف شهرهای ایران می نوشتم .

-برای نمونه نامه ای به شورای شهر رودبار در استان گیلان نوشتم وبا توجه به تشابه لفظی اسم این دوشهر پیشنهاد نامگذاری خیابانی در آنجا بنام بادرود شدم تا متقابلأ این امر راهم در بادرود به انجام برسانیم ونیز به شورای شهرهای اردستان وکاشان هم همین پیشنهاد را دادم. با شورای مهاباد هم وارد مذاکره شدیم که اکنون درآن شهر بلوار بادرود وجود دارد . به تمامی روستاهای بخش ابوزیدآباد نامه نوشته وخواهان نامگذاری خیابانهای منتهی به بادرود بنام َآقاعلی عباس شدیم که در برخی روستاها مثل یزدلان وحسین آباد وقاسم آباد این امر نتیجه بخش بود. به شورای شهر تهران نامه نوشته وخواهان نامگذاری یکی از خیابنهایشان بنام  آقاعلی عباس شده ونیز باارسال نامه وبیوگرافی مرحوم حمید عاملی بادرودی به شورای شهر اصفهان نامه نوشته وخواستار نامگذاری یکی از خیابانهایشان بنام هنرمند حمید عاملی بادرودی شدم .

با مکاتبات مکرر به شرکت سان آرا واستانداری اصفهان پیشنهاد نامگذاری اتوبان کاشان –اصفهان بنام اتوبان حضرت آقاعلی عباس را دادم

واین بود گوشه ای از رسالتهای فرهنگی که بحمدالله برخی از آنها به نتیجه رسید

درخشش بادرود در تلویزیون

بادرود در تلویزیون

سال 1371 بود که برای اولین بار گروهی برای ساخت وتهیه فیلم داستانی به بادرود آمده بودند .آنروزها ایران فقط دو شبکه تلویزیون داشت .برنامه کاری بود ازگروه اقتصاد شبکه یک .توسط یکی من به اونها معرفی شدم وبعنوان راهنمای محلی وبازیگر مدت دو هفته ای در خدمت آنان بودیم .کار به خوبی انجام شد وچندی بعد طی سه قسمت از شبکه اول سیما پخش شد واین مقدمه ای بود تا با ارتباط با آنان تمام تلاش خویش را برای انعکاس پتانسیلهای منطقه در تلویزیون بکار گیرم . در همان ایام کارم را با برنامه فرهنگ مردم شبکه سراسری رادیو آغاز کردم .بطوری که تقریبأ مدت دو سال هرهفته جمعه شبها برنامه من یا بصورت تلفنی یا نامه از این برنامه پخش میشد .

ابتدای کار با تلویزیون را با دعوت از شبکه اصفهان آغاز کردیم وبرنامه آبادی از شبکه اصفهان در سال 1376 پخش گردید .بعدها با ارتباطی توانستم برنامه سفرنامه صبح بخیر ایران را که تازه آغاز شده بود به بادرود دعوت کنم وبدین ترتیب اولین برنامه مستند از بادرود در شبکه یک سیما در سال 1375 به روی آنتن رفت .

در سال بعد باز همان گروه به اجرای مستقیم برنامه 28 صفر در آستان مقدس امامزاده بادرود پرداختند وبدین سان تلاش جمعی خود را برای معرفی آقاعلی عباس بکار گرفتیم .در سال 1387 با گروه اجتماعی شبکه 3 ارتباط یافتم وگروه ایران زمین را به بادرود کشاندیم . بالغ بر 12 برنامه مستند از جاهای دیدنی وآداب ورسوم بادرود از شبکه 3 پخش شد . عوامل فیلمبردار بمدت یک هفته در منزل خودم در خدمتشان بودیم . این برنامه بیش از 50 بار از شبکه های مختلف تلویزیون پخش شد . در سال بعد باهماهنگی بعمل آمده قسمت دوم برنامه ایران زمین ضبط وپخش شد که آنهم حدود 10 برنامه یک ربعی بود که از شبکه 3 پخش شد .

سال بعد با اجرای مسابقه پدربزرگها که دوچرخه سواری پدربزرگان بالای 60 سال بادرودی بود ویک ایده نو وتازه ای محسوب میگردید برنامه مستند تهیه واز گروه ورزش شبکه دو پخش گردید .در همان سال پیرمردان شهر را در منزل محقق الدوله جمع کرده وبرنامه شب یلدا راه انداختیم یادشان گرامی که از حدود 60 پیرمردان آن مجمع اکثرشان فوت نموده اند.سال بعد با ارتباطی گروه صبح آمد را به بادرود دعوت نمودم وبرنامه مستقیم از صحن آقاعلی عباس پخش شد که بینندگان زیادی را بخویش خواند .

در همان سالها گروهی برای تهیه سریال داستانی به ابیانه آمده بودند که با هماهنگی با آنان بخشهائی از آن رادر بادرود فیلمبرداری نمودیم وتعداد زیادی از همشهریان در سریال «شال کمر عزیز آقا» که در ایام عید از شبکه دو پخش شد به ایفای نقش پرداختند.در یکی از این ایام آقای جمشیدی از گویندگان ومجریهای توانای تلویزیون را به بادرود دعوت نمودم وبرنامه ویژه 28 صفر از بادرود با اجرای توانای وی پخش گردید .

در پی اجرای جشنواره انار بازهم دوستان مارا از لطفشان بی نصیب نگذاشتند وسه جشنواره انار پوشش کامل تلویزیونی را در بر داشت .که از شبکه های یک ودو وسه وشبکه های جام جم 1و2و3  نیز پخش شد. بخشهائی از جشنواره سوم هم بصورت مستقیم بمدت دو ساعت در برنامه صبح آمد پخش گردید.

وبدینسان بود که بادرود به مراتب خیلی بیشتر از شهرستانهای بزرگ ومعروف کشور در تلویزیون ظاهر شد واز آوازه بسیاری برخوردار گردید که خدا را شاکرم که توانستم در این راه دین خویش را به سرزمین پرافتخارم ادا کنم.

تاریچه تالار فرهنگ بادرود

ساخت تالار فرهنگ بادرود

در سال 1360 که کتابخانه بادرود ساخته شد مقرر گردیده بود یک سالن به عنوان سالن چند منظوره ومطالعه خانمها نیز ساخته شود .ابعاد پیش بینی شده برای ساخت سالن یاد شده 10+20 یعنی 200 متر مربع بود.حتا آن زمان فنداسیون سالن یاد شده هم ریخته شده بود .کتابخانه در سال 1363 افتتاح شد اما از سالن خبری نشد .پیگیریها به نتیجه نرسیده بود . در سال 1376 که مسئولیت مجموعه فرهنگی بادرود به اینجانب واگذار شد .اولین اقدامم را ساخت سالن یاد شده قرار دادم .

همزمان شوراها در آن سال شکل گرفته بود ودکتر باغبانیان هم در آن سال به عنوان نماینده انتخاب شده بود.نامه ای به نماینده وشهرداری وشورا نوشتم واز آنان خواهش کردم تا اجازه ساخت سالنی که فنداسیونش 17 سال قبل ریخته شده راآغاز کنم .پیگیریها تا سال 1379 ادامه داشت .اردیبهشت آن سال جلسه ای با حضور شهرداروقت آقای حائری ورئیس شورای وقت آقای مهندس کیانوش وبخشدار وقت آقای هاشمی ورئیس وقت ارشاد آقای مجتهد زاده واینجانب در دفتر بخشدارگذاشتیم .صورتجلسه نوشتیم وکار ساخت سالن عملأ شروع شد.از محل اعتبارات 5 میلیون تومانی ارشاد اسلامی با وساطت دکتر باغبانیان نیمی از آن به بادرود اختصاص یافت وکار طراحی نقشه وآزمایش خاک با این مبلغ آغاز شد .

با همکاری ارزشمند مهندس حائری ومهندس کیانوش متراژ زمین را به 800 متر افزایش دادیم وکار احداث سالن چند منظوره بادرود که بعدها به تالار فرهنگ وهنر بادرود تغیر نام داد با اعتبارات استانی اداره کل ارشاد آغاز شد واکنون این بنا با متراژ 1400 متر زیر بنا در دو طبقه شامل تالار اجرای برنامه با ظرفیت 240 نفر –سالن انتظار –سه دفتر سایت اداری –بوفه – فروشگاه –اتاق گریم و دو باب سوئیت در حال اتمام است . طرح سنتی نماها وافزایش سالن از 200 متر به 800 متر با پیشنهاد واصرار اینجانب به مرحله اجرائی رسید وانشاء الله تا عید نوروز امسال شاهد بهره برداری از این مجموعه زیبای فرهنگی خواهیم بود

داستان پیگیری فرمانداری بادرود

فرمانداری بادرود

با بررسی وضعیت موجود احساس بر این بود که باید بادرود صاحب فرماندار می شد .برای این امر با بررسیهای بعمل آمده چندین مرحله پیش رفتم که به شرح ماجرا می پردازم:

1-در زمان انتخابم در دوردوم شورا در همایشی که به مناسبت روز شوراها در تالار وزارت کشور برگزار شد نامه ای با ادبیات زیبا تهیه کردم ودر پایان سخنرانی به آقای خاتمی رئیس جمهور وقت تقدیم نمودم که بادرود استحقاق شهرستان شدن را دارد.که البته خبری ازجواب نامه ام نشد.

2-باطرح موضوع در شورا مقرر شد همزمان با سفر رئیس جمهور به نطنز صدایمان را بگوش وی برسانیم .درحالیکه مردم یکصدا فریاد میزدند فرمانداری بادرود تصویب باید گردد.رئیس جمهور از افراد بالای جایگاه در ورزشگاه نطنز سئوال کرد بادرود چقدر جمعیت دارد؟ که امام جمعه سابق نطنز به اشتباه گفت 11 هزار ورئیس جمهور هم اعلام کرد به علت کمی جمعیت فرمانداری شامل حال این شهر نمی شود.

3-باخبر شدیم مرحوم کردان وزیر کشور به آقاعلی عباس آمده بلادرنگ به نزد او رفتم در وسط صحن جلو او ایستادم واز ویژگیهای بادرود برایش گفتم که بیش از مرکز شهرستان جمعیت دارد –نزدیکترین شهر به سایت هسته ای هست- سالی 2میلیون مسافر دارد- 19 اداره مستقل دارد و... وفرمانداری لایق اینجاست . مرحوم کردان دستم را فشرد وگفت باید بررسی کنیم وسعی میکنم با نظر مساعد انجام دهم که چندی بعدش استیضاح شد .

4-باهمکاری عده ای از شوراهای بخش ابوزیدآباد طوماری تهیه کردیم که آن بخش به بخش ما ملحق بشه واینجا صاحب فرمانداری گردد وطومار را 4 شورای شهر وروستای بخش کویرات امضاء کردند که ظاهرأ فرماندار آران وبیدگل متوجه موضوع شد ونگذاشت مابقی روستاها امضاء کنند وطومار نیمه کاره ماند.

5-درروز معارفه استاندار جدید اصفهان به نزد ماشین آقای محمد نجار وزیر کشور رفتم وبازهم ویژگی بادرود را برای فرماندار شدن تشریح کردم . وی گفت آقاعلی عباس چند بار آمده ام جای قشنگی است مارا هم دعا کنید.ودرخصوص فرمانداری بادرود گفت باید بررسی کنیم.

واینچنین داستان فرمانداری بادرود هنوز هم در کشا قوس اداری میچرخد.

احداث باند دوم بادرود به اتوبان

بلوار انار چگونه احداث شد

جاده بادرود به اتوبان کاشان –اصفهان که بخشی از راه بادرود به هنجن وسرآسیاب بود از دیرباز بصورت خاکی وجود داشت .پس از احداث اتوبان این جاده با تلاش دکتر باغبانیان نماینده وقت، مهندس نقدی رئیس جهادکشاورزی وقت وحائری شهرداروقت آسفالت سرد گردید . که این جاده نقطه عطفی در ارتباط بادرود با روستاهای دره  برزرود وچیمه رود شد وتردد وتجارت اهالی این روستا را با بادرود دوچندان کرد .یک روز فیلمبردار فرستادم ومسیر تردد وسائل به بادرود وآقاعلی عباس در مسیر 8 کیلومتری اتوبان تا بادرود را دریک روز تعطیل فیلم گرفتیم فیلم را تبدیل به سی دی کرده وبا وقت ملاقاتی که دکتر باغبانیان با وزیر وقت راه وترابری (مهندس رحمتی)گرفته بود به او تقدیم کردم واز تردد بیشمار وسائط در این مسیر باوی درددلها کردیم وی دستور دوبانده شدن جاده راداد وبا اتفاق دکتر باغبانیان وشهردار وقت آقای صفاری ودو تن از اعضای شورا به دیدار مدیر کل راه اصفهان رفتیم وبنا به دستور وزیر کار زیر کوبی جاده آغاز شد وبحمدالله در سال گذشته آسفالت این مسیر 8 کیلومتری هم به اتمام رسیدکه جا دارد از زحمات دوست عزیزم مهندس عشایری مدیر کل فعلی راه وترابری استان وخدمات قابل تمجید مهندس نظر پور رئیس اداره راه وترابری شهرستان، تجلیل گردد واینک این جاده با تصویب شورای شهر بلوار انار نام گرفت.

برگزاری سه جشنواره انار

بزرگترین اقدام فرهنگی ،هنری شهر، اجرای جشنواره انار بود

سودای اجرای جشنواره ملی انار بادرود را به دوستان دور اول شورا دادم که اقبال چندانی نشد .با شروع دوره دوم شورا وانتخاب اینجانب این طرح را بصورت جدی دنبال کردیم .دکتر باغبانیان نماینده وقت مردم در مجلس به من زنگ زد وگفت با آقای مرعشی رئیس سازمان میراث فرهنگی وقت ملاقات دارد اگر خواسته ای دارید بنویسید . من فورأ نامه ای نوشتم وبه او فاکس زدم . درنامه چندین آیتم را برشمرده بودم منجمله جشنواره انار .وی دستور 20 میلیون کمک به امر برگزاری جشنواره در سال 1384 را داد .نامه در گیرهای اداری زمانی بدستمان رسید که فصل انار تمام شده بود .طرح احداث سایت یا تالار جشنواره را با بازدید از سایت قمصر به میراث فرهنگی دادم .با همیاری آقای آرانی شهردار وقت نقشه سکو کشیده شد . ما برای زنده کردن دستور رئیس سازمان به اتفاق آقای احمدی عضو شورا چند بار به تهران رفتیم .بالاخره دستور به استان رسید با هماهنگی مدیر کل وقت میراث استان اصفهان،برای روشنائی مکان اجرای جشنواره مقرر شد سه برج نوری بزرگ در پارک تخت پادشاه نصب شود .آن روز هم از لطف همشهری نماها بی نصیب نماندیم به تحریک برخی از مخالفین بادرود ،فردی به طرح شکایت علیه اینجانب پرداخت که به علت غرض ورزی اش به جائی نرسید.با اعتبار میراث ،کار احداث تالار جشنواره اغاز شد وسالهای بعد هم اعتبار خوبی به این امر اختصاص یافت وهنوز هم درحال عملیات ساختمانی است که پذیرش بیش از 6 هزار نفر برای تماشای برنامه های هنری را داراست.

با هماهنگی تعدادی از همشهریان بخش عمده ای از پول اجرای جشنواره جمع آوری شد ودر 24 آبان 1385 اولین جشنواره انار اجراء گردید.هماهنگی با صدا وسیما –دعوت از هنرمندان –پیگیری ایجاد غرفه ها –خبرساز کردن جشنواره –دعوت از مدعوین –تهیه انار میهمانان وپذیرائی را با برنامه ریزی مدون بین دوستان تقسیم کردیم وبحمدالله جشن خوبی برگزار شد .سال اول تنها در شبکه یک برنامه پخش شد .سال دوم در 10 آبان 86 جشنواره از شبکه یک ودو وسه پخش شد.درآبان 87 به علت سرما زدگی انار این جشنواره اجراء نشد ودر جشن سوم در 14 آبان 88 این برنامه بصورت مستقیم از شبکه 3 ونیز شبکه های 1و2و3 جام جم وشبکه یک پخش گردید کلیه هماهنگی اجرای تلویزیونی را شخصإ خودم عهده دار بودم .تعدادی از اعضاء شورا وجمع کثیری از دوستان که به علت زیادی مطلب از نام بردنشان معذورم همراهی خوبی مخصوصإ در جشن سوم داشتند .

طاقت فرسا ترین قسمت جشنواره شنیدن نوک ونیشهای مغرضان سیاسی بود که نه تنها کمک نکردند تا جشنواره برگزار شود بلکه تمام تلاش خویش را برای زیر سئوال بردن این حرکت فرهنگی بکار بردند که همگان را بخدای بزرگ می سپارم تا درروز باز پسین خود جوابشان را بدهد.

 

 

چرا دانشگاه پیام نور بادرود افتتاح نشد؟

برای تأسیس دانشگاه پیام نور بادرود تلاش بی وقفه ای در شورای دوم وسوم انجام دادیم. چندین جلسه با آقای منصف رئیس وقت دانشگاه پیام نور اصفهان داشتیم.درآخرین نشست که باتفاق دکتر باغبانیان  وبخشدار وقت آقای هاشمی ودو نفر از اعضای شورا با وی داشتیم قرار شد بجای 75 میلیون پول نقد ما تنها 25 میلیون را بحساب دانشگاه پیام نور واریز کنیم ویک مکان هم برای این امر بصورت موقت دراختیار آنان بگذاریم . به اصرار دکتر باغبانیان در اولین جلسه شورای اداری استان با حضور رئیس جمهور در 5 خرداد 1386 بادرود هم جزء 18 شهر استان قرار گرفت که در آن دانشگاه پیام نور افتتاح گردد.برای تحقق 25 میلیون تومان به دکتر محققی که در امر خیر سبقه داشت رفتیم او 15 میلیون تومانش را نقدأ پرداخت کرد که به حساب هیئت موسس با امضای آقایان حسین احمدی –محمد فیروزیان وحسین کرمانی واریز شد .10 میلیون دیگر را دونفر از اعضای شورا متقبل گردیدند که از خیرین جمع آوری کنند . یکسال واندی از ماجرا گذشت ومابقی پول جمع نشد .پیگیریهای بعدی هم برای تحویل زمین به جائی نرسید ودانشگاه پیام نور در 17 شهر استان افتتاح شدند ودر عین ناباوری بادرود ما از نعمت این دانشگاه به علت عدم همراهی افراد برای کمک تنها ۱۰ میلیون تومانی وبعضأ مخالفت عده ای شاید برای همیشه محروم ماند

ماجرای پارک ترگل وبلوار انار

درختکاری در ترگل بادرود

همیشه اهانتهائی که بعضإ توسط مناطق اطراف به همشهریان عزیزم که برای تفریح به دره های کرکس میشد مرا رنج میداد.تصمیم داشم به هر شکل ممکن به فکر ایجاد یک تفرجگاه باشیم.با مشورت 2 نفر ازهمراهان شورای دوم ،منطقه اتوبان که در قدیم ترگل نامیده میشد را انتخاب کردیم .بیل مکانیکی وتراکتور را بصورت رایگان وخواهشی گرفتیم ومشغول ایجاد نهر برای درختکاری شدیم .شهردار آقای آرانی خیلی همراهی کرد .درختهائی که هم زیبا باشند وهم سایه انداز را انتخاب کردیم وحدود 1000 اصله نهال کاشتیم .برای آبیاری در ابتداء از تانکر شهرداری وسپس با ایجاد نهرآبی آب بادرود رابه سمت درختان هدایت وسپس در پائین دست مجددأ به جوی بر میگرداندیم .مخالفت همشهری نماهایی که برای هر آشی خودشان را کشک میکردند آغاز شد.شبانه تعدادی از درختان مارا کندند .ادعا میکردند آب بادرود را حق ندارید بگیرید من هم ادعا داشتم 24 ساعت از این آب متعلق به همه مردم است که درروز پیش از عید به آب انبارها میرفته ووفق قانون اموال عمومی متعلق به شهرداری است .با تمام سنگ اندازیها حدود 700 درخت از دست قهر انسانهای کینه توز جان به در بردند واکنون منطقه زیبائی برای مسافران ورهگذران شده است .

درختکاری دربلوار انار

جاده سرآسیاب که به اتوبان وصل میشد در انتهای سال گذشته (88)دوبانده شد .در وسط آن با همیاری بچه های شهرداری تصمیم گرفتم درخت انار که میوه شاخص بادرود است بکاریم .برای اینکار بیل گرفتیم ووسط بلوار را برش داده ودرختان گلدونی انار کاشتیم .عده ای هم در آن روز بدون احتساب اینکه این مسیر با سرسبزی چقدر زیبا می شود به مخالفت برخواستند بعضی از کارخانه داران از مخالفین سرسخت احداث این فضای سبز بودند .ولی با توجه به اینکه برخی از درختان را از ریشه کندند ولی بحمدالله اکثر درختان اکنون به گل نشسته اند وبلوار انار بادرود هم اناری شد