چاپارخانه بادرودنیاز به لطف دارد
به پستخانه های قدیم چاپارخانه می گفتند یکی از اقدامات ارزنده حکومت هخامنشیان بویژه داریوش بزرگ علاوه بر بسط وساخت راهها، ایجاد چاپارخانه ها بوده . هروددت مورخ مشهور می گوید واحد مقایس راهها در زمان هخامنشیان واوج حکومت کوروش بزرگ وداریوش پرسنگ (فرسخ)بود وبه مسافت هر چهار پرسنگ منزلی تهیه شده موسوم به ایستگاه، در این منازل میهمانخانه های خوب بنا ودائر گردیدند . در سرحد ایالات ونیز در آنجائی که ایالات بابل به کویر منتهی می شود ،قلعه های ساختند. در منازل اسب های تندرو تدارک دیدند،به این ترتیب که چابک سوارانی نوشته های دولتی رااز مرکز تا نزدیک ترین چاپارخانه برده به چاپاری که حاضر است می رساند واو فورأ حرکت کرده به چاپارخانه دوم می برد وباز تسلیم چاپاری می کند . بدین منوال شب وروز چاپارها در حرکتند واوامر مرکز را به ایالت می رسانند ( کتاب 8 بند 98) راجع به سرعت حرکت چاپارها مورخ مذکور می گوید ،که نمی توان تصور کرد جنبنده ای سریعتر ازچاپارها حرکت کند . در تاریخ، تأسیس چاپارخانه ها را به کوروش وگسترش آنها را به داریوش کبیر انتساب داده اندوگویند که برای تعیین مسافت چاپارخانه ها از یکدیگر تجربه کردند که اسب درروز چقدر می تواند راه برود بی آنکه خسته شود وآنرا میزان ساخت چاپارخانه هااز یکدیگر قرار دادند .
در کتب تاریخی ودر مبحث چاپارخانه ها در بخش تاریخی بادرودبه چاپارخانه خالدآبادوبادرود اشاره شده است .جکسن جهانگرد امریکایی که در 105 سال قبل به ایران سفر کرده در سفرنامه خویش می نویسد . «بیابان بین موغار وخالدآباد در برابر حرکت آهسته کاروان ما پایان ناپذیر می نمود.خورشید با بی رحمی تمام می تافت.... عاقبت بعد از چهارده ساعت طی طریق به خالدآباد رسیدیم ،وبا کمال خوشوقتی دیدیم که اسبهای چاپارخانه حاضرند بعد از یک ساعت استراحت باز
بر پشت زین نشستم وبه سفر ادامه دادم واین یکی از مطلوبترین سفرهایی بود که من در ایران داشتم و... »،اکنون از چاپارخانه بادرود که با شرح فوق یکی از محدثیات دوران هخامنشیان (2500 سال قبل) بوده فقط نامی ویادی وساختمانهای مخروبه خشتی مانده است .چاپارخانه بادرود در ست درکنار جاده ترانزیت فعلی بادرود به تهران وجنوب قرار دارد .درجوار چاپارجاده موسوم به «گاری»هنوز هم معروف ومرسوم است.در اطراف چاپارخانه باغ اناری وجود دارد که گویای قبلأ جز حریم چاپارخانه است . این بنای باشکوه که زمانی شاهد تردد چاپاری ها بوده ومراسلات مهم کشوری از این سرزمین کهن مبادله می گردیده نیاز به توجه و عنایت ویژه ای دارد.
نطنز همچنان شهرستان سرپرستهاست!!!
چندی پیش در این وبلاگ خبری منتشر شد مبنی بر وجود 17 سرپرست درادارات ودوائر دولتی شهرستان نطنز ، که انعکاس بسیار خوبی در نشریات محلی ازجمله نشریات ارمغان وفاخته وحتی برخی از روزنامه های کثیر الانتشارنظیر کیهان نیز داشت .اکنون پس از گذشت 6ماه از درج خبر مذکور بدنیست به خبر جدیدی در این زمینه توجه فرمائید. براستی قطار سرپرستها در این شهرستان بازهم سرعت گرفته است .در مدت این 6ماه سرپرست محترم ادارات بهزیستی وتربیت بدنی نطنزجای خویش را به سرپرستهای جدید سپردند.بنیاد شهید ،فرهنگ وارشاد اسلامی واداره راه وترابری هم به یمن بازنشسته شدن روسایشان جای خویش را به سزپرست دادند .نمایندگی بهزیستی بادرود واداره اوقاف وامور خیریه نطنز،اداره ثبت احوال ودانشگاه پیام نور نیز به درد سرپرستها مبتلا شدند. وجالبتر اینکه حوزه قضائی بخش بادرود نزدیک به دو ماه است نه رئیس دارد ونه سرپرست . گرچه در این 6 ماه شهرداری بادرود وفرمانداری نطنز از این اتفاق رستند وصاحب مسئول رسمی شدند ولی بد نیست بدانیداکنون قریب به بیست ودو اداره نطنزوبادرود از نعمت رئیس محرومند وهمانگونه که قبلأ هم اشاره شد برخی از ادارات قریب به دو سال است که از نعمت ریاست محرومند
از این خیر، خیری مرساد
یک سال ونیم پیش آقای حاج الف – د اهل بادرود ساکن تهران طرح احداث چند باب سقاخانه رابه شورا وشهرداری بادرود داد .سپس با هدف خیروهزاران درود وصلوات کار طراحی سقاخانه ها ومکانیابی آن انجام گرفت ومقرر شد دوباب در گلزار شهداء،میدان امام حسین ،میدان غدیر، پارک شهر ودانشگاه آزاد این سقاخانه ها احداث شوند اکنون با گذشت یک ونیم سال از آغاز اجرای این سقاخانه ها مدت زیادی است دیگر اثری از ادامه ساخت آنها وحضور این خیر خبری نیست .اگر از این طریق صدای مارا می شنود امیدواریم لطف کند واین طرح نیمه تمامش را به اتمام رساند تا تشنگان کویر آبی گوار نوشند ودعای خیری را بدرقه راهش سازند
پارک بادرود هم اناری شد
به همت شهردار پرتلاش شهر بادرود پارک شهر در میدان امام اصلاح وبهسازی گردید.نصب 7 باب آلاچیق،احداث دوباب نمازخانه،نصب اسباب بازی کودکان،اجرای روشنائی تزئینی در اطراف پارک،چمن کاری باغچه ها،اصلاح روشنائی واحداث سردرب زیبای طرح چوب مزین شده با تندیس انار از اقدامات شهردار طی چند ماه اخیر در این پارک بوده است .پارک شهر بادرود بعلت واقع شدن در جنب میدان ورودی شهر ومحل عبور زائرین محترم هرساله پذیرای صدها مسافر وزائر است
ملامخلص بادیُ شاعر وعارف بادرودی
در یکی ازروزهای سال 1262 هـ .ق خداوند به یکی از کشاورزان بادرود ، به نام علی
کلبی فرزندی عطا فرمود که نامش را غلامرضا گذاشت علی کلبی از کشاورزان فقیر و کم بضاعت بادرود بود و بدین علت نمی توانست وسایل رفاهی مورد نیاز خانواده خود را تهیه کند ،از این رو غلامرضا پس از طی دوران کودکی به کمک پدر شتافت . و در امور کشاورزی یار و مدد کار او شد بنابراین نتوانست در پی کسب و دانش رود و از نعمت سواد محروم ماند .
وی به هنگام نوجوانی به دلیل امدادی و دیدن صحنه ای شگفت انگیز و ملکوتی که در آن به او جام شربتی می دهند ، پس از نوشیدن شربت به او می گویند برو به راه علی کوشش نما ، احساس کرد که می تواند مکنونات قلبی خود را در قالب شعر ریخته و به مردم عرضه کند . غلامرضا در قصیده ای که در مدح حضرت امیر مومنان علی (ع) سروده است .
غلامرضا از آن روز مداحی اهل بیت اطهار را پیشه کرد و تخلص ( مخلص ) را نیز برای خود انتخاب کرد و به مرور زمان که ارشاد مردم را نیز آغاز کرد به ملا مخلص مشهور شد . در اثر بی سوادی ، مخلص توانایی نوشتن اشعار خود را نداشت لذا دیگران سروده های او را به نگارش در می آوردند ،
در مورد اینکه فرد دیگری اشعار مخلص را یادداشت می کرده است ، تردیدی وجود ندارد زیرا خود مخلص صریحاً بدین مطلب اشاراتی دارد .
کاتب ما را نما عمرش زیاد ای کردگار تا کتاب ما تمام، از همت مولا کند
فرزندان غلامرضا ( مخلص بادی )
غلامرضا سکینه دخترحاج حسن مامندی را به همسری اختیار کرد وازاودارای فرزندانی
به نامهای احمد ،ماشاءالله ، ملامحمد حسین ،آقامحمدویک دختر شد.
درگذشت مخلص:غلامرضامخلص در ماه صفر سال1337 ه.ق به هنگام برگشت از
سفر مشهد مقدس در اثر بیماری وبا در سن75 سالگی درگذشت ودر قبرستان بادرود در کنارآرامگاه حاج ملا محمد یزدی که از کاتبان اصلی وی بود، به خاک سپرده شد.
دیوان اشعار مخلص : مخلص دارای اشعار بسیاری بود که اکثرأ درحمدوستایش خالق یکتاومدح پیا مبرومعصومین بویژه؛حضرت امیر مؤمنان امام علی-علیه السلام- سروده شده است. ولی از سرنوشت اشعار او اطلاع چندانی در دست نیست .فقط آقای عباس جهانپور با کوشش وزحمت زیاد تعدادی از سرودهای مخلص راکه شامل 934 بیت است در مجموعه ای گردآوری کردو مخلص نامه نا مید.باهم شعری از اورا مرور می کنیم
ز جای خیز ساقیا شراب ده دما دما
نه خم خم سبو سبو زشط دجله بما
گذشت دی بهار شد جهان تمام خرما زقطره های ژاله بین به مرگ لاله شبنما
گذر نما به بوستان تو شاد کام و بی غما
ببین زیمن فرودین چه باغ و راغ وبوستان تمام سبز و خرمست زامر خالق جهان
به طرف جو نظر نما بنفشه رسته ارغوان گشاده غنچه ساقیا زشوق شادی او دهان
به گل ز وجد ،بلبلان قرین ویار وهمدما
جهان چه جنت برین زمقدم بهار بین زکوه دشت و باغ و بر تمام لاله زار بین
بساط خرمی به پا زگوشه و کنار بین یکی تو جام می به کف یکی به بر نگار بین
بیار می خوریم هی شویم شاد وخرما
قدرتمند.. قدرت طلب... وطن پرست... وطن فروش
چندی پیش نشریه ارمغان که بحق می توان آنرا یکی از فعالترین وتاثیر گذار ترین نشریات محلی شهرستان قلمداد کرد رامطالعه میکردم .در صفحه 3 شماره 11 ویژه نامه این نشریه که برای اهالی نطنز به زیور طبع آراسته می شود مصاحبه ای چاپ شده بود که نتوانستم از آن به سادگی بگذرم.بااجازه شرحی براین گفتگو می نویسم وانتظار هم دارم که مدیر مسئول محترم در شماره بعدی نشریه جهت تنویر افکار عمومی به چاپ برساند
در بخشی از مصاحبه به نقل از مصاحبه شونده ذکر شده بود که افرادی که دم از مسائل ناسیونالیستی ووطن دوستی می زنند در بادرود ونطنز کمتر از انگشتان دست ودرجائی دیگر آنها را حداکثر یک درصد خوانده بودکه حداقل هر مخاطب حتی کم سوادی را یاد حدیث پیامبر مکرم اسلام می اندزد که «دوست داشتن وطن جزئی از ایمان است»وطرح چند سئوال در این موردخالی از لطف نیست
1-آیا کسانی دربادرود از انگشتان دست کمترند که جهت آبادانی شهر خویش همه چیز خود رادرطبق اخلاص نهاده اند وتا پای جان برای اعتلای سرزمین خویش جانفشانی می کنند یااینکه یک درصد افرادکسانی هستند که برای تصاحب پستهای زودگذر وآنی دنیوی که به فرمایش مولای متقیان( ارزشش از آب دهان بز کمتر است) و حاضربه وطن فروشی می شوند؟
2-وطن دوستی جزء ذات بشری است وهر کس که حس وطن دوستی وعشق به میهن در نهادش نباشد.حس می شودکه یا دنبال منافع مادی خویش است ویا درذاتش احساس وجود ندارد.جای سئوال اینجاست که آیا فراموش کرده اید آنگاه که امویان وعباسیان بر سرزمین پهناور ایران تسلط یافته بودند اگر دلیری راد مردان وطن پرستی چون بابک خرمدین،ابومسلم خراسانی،طاهر ذوالیمینین وبعد از آن حتی شیخ حسن جوری در دوران مغول و ویا رشادت نادر قلی افشار در بیرون رانندن افاغنه تصاحب گر نبود اکنون ایران این گونه سرافراز قد علم نمی کرد؟!
3- آیادر دوران 8سال دفاع مقدس این عشق به میهن واسلام امثال شهدایی چون چمران ،خرازی ،بابائی، ردانی پوروهزاران شهید پاک باخته ای که از جان گذشتند وبا شجاعت تمام به این میز های کذائی دنیا پشت کردند ورفتند تا کسانی امروز با عبور از همه مسایل به میزها تکیه زنندرا میتوان به حساب یک درصدها برشمرد؟
4-آیا این واقعیت را می توان انکار کرد که آنچه درایران ما ودر وهله کمتر وکوچکتر در نطنز وبادرود ما بر صفحه تاریخ وسینه تاریخیان نقش بسته وخرده آبادانی که امروزه شاهد آنیم ماحصل تلاش وجوانمردی عده ای است که بجای اندیشیدن وتکیه زدن بر تخت نه چندان مرصع پستهای امروزی ،به موطن وآبادانی آن اندیشیده اند؟
5-به نظر شما آیا یک درصد، کسانی هستند که در سه دوره پیاپی مجلس شورای اسلامی ویا انتخابات شورای اسلامی شهر با کارکرد درخشان خویش موفق به جلب اعتماد مردم شدندوتوانستندبیش از 70% آراء مردم منطقه راجذب کنند ومردم قدر شناس هم به اثبات رساندند که خادمان واقعی مردم کیانند ویاکسانی که فقط بخود وخانواده و اقوام خود می اندیشند؟
6-آیا از خود سئوال نکردید که مگر به غیر از حس وطندوستی چه عاملی باعث شد که رئیس جمهور محترم در دولت نهم دوبار رسمأ به روستای زادگاهش «آرادان گرمسار»مسافرت نماید؟
7-در بخشی از صحبتهای مصاحبه شونده به 300 امضائی طوماری اشاره شده بود که بر علیه فرماندارنطنزدر بادرود تهیه شده بود .کاش به تهیه کنندگان این طومار هم اشاره می شدتا ببینیم این 300 نفر چه کسانی هستند؟ وآیادامن زدن به این گونه مسائل نشان از جریحه دار کردن احساسات پاک مردم بر علیه فرماندار دلسوز ومردمی نیست؟
شاید به زعم نگارنده محترم همه افراد اشاره شده در فوق نامه جزء یک درصد قدرت طلب باشند .چه خوب است اگر کسانی به لطف دولت ومملکت به مقامی هرچند زود گذر دست می یابند به جای الگو گرفتن از شیوه انگلیسی «تفرقه بیانداز وحکومت کن» به توصیه ها ورهنمودهای ائمه مکرم وطیب وطاهروفرمایشات مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله خامنه ای«مدظله العالی» توجه نمایند وعمر ووقت خویش را مصروف خدمت به همشهریان گرامی نمایندکه قطعأ از ثوابی دوچندان بهره مند خواهند شد
یک شهروند بادرودی
حضور هزاران نفر در مراسم شب احیاء
در سال 1377 برای اولین بار به همت آقای احمد صولتیان مدیر کانون فرهنگی مسجدحضرت ابوالفضل وجمعی از اعضای این کانون مراسم احیاء وزنده نگه داشتن شبهای قدر در داخل حرم مطهر آقاعلی عباس(ع) برگزار گردید . بیاددارم جمعیت شرکت کننده در حد دو تخته فرش 12 متری بیشتر نبود . مدیر کانون باهمت وخلوص تمام بساط پذیرائی از مدعوین رافراهم می ساخت وعده قلیل شرکت کننده بیشتر اعضای کانون واهالی محله ابوالفضل بادرود بودند .درسالهای بعد با تلاش آقای صولتیان مداحان وسخنرانانی از بیرون دعوت شدند مراسم گرچه هنوز بااستقبال مردم مواجه نبود ولی از معنویت خاصی برخوردار بود .بعدها با تبلیغات گسترده وتکراری وبی نظمی درمراسمهای مساجد شهر ،استقبال مردم شهر وروستاها وزائران از مراسم سه شبه آستان مقدس پرشور تر شد .
در شب 21 ماه مبارک رمضان که در صحن آستان مقدس قدم میزدم شکوه وعظمت مراسم را به چشم خویش دیدم وباخود اندیشیدم که تلاش آقای صولتیان وبچه های کانون فرهنگی مسجد حضرت ابوالفضل بادرود اینگونه به بار نشسته که امروزه شاهد خیل گسترده دهها هزار نفری زائران شرکت کننده در مراسم شب احیاء درجوار آستان مقدس حضرت آقاعلی عباس(ع) هستیم والبته تلاش اعضای کانون برای این مراسم که امروزه با همکاری امور فرهنگی آستانه درحال انجام است هنوز هم مشهود وقابل تقدیر وسپاس است
خدا خیرتان دهاد.
برق جان جوان خالدآبادی را گرفت
آقای حسین-ع 30 ساله اهل خالدآباد بادرود که در منزل تازه ساز خویش با مغنی مشغول حفاری چاه برای فاضلاب دفنی بودبر اثر برق گرفتگی جهان را به درود گفت .وی که جهت سرکشی به کارگران به نزدیک چاه رفته بود دستش به سیم لخت برقی که جهت تأمین روشنائی وانتقال اکسیژن به داخل چاه منظور گردیده بود برخورد وبه عمق چاه 14 متری سقوط ودردم جان سپرد
شبهای قدر در پاکستان
آنچه در این نوشته می خوانید مشاهدات یکی از شهروندان عزیز بادرودی است که در سال گذشته در لیالی قدر درکشور پاکستان ناظر بوده است
باتشکر از جناب آقای نوریان این خاطره را بخوانید:
نعره حیدری....... یا علی !!!! یا علی !!!!
جمعیت شیعیان در پاکستان حدود 20% از جمعیت 150 میلیونی همسایه شرقی ماست. شیعیانی که بدلیل قرار گرفتن در جایگاه یک اقلیت بزرگ نقش و تاثیر فراوانی در ساختار سیاسی و مذهبی پاکستان دارند و البته همواره قربانی خشونت و افراط گرایی مذهبی بویژه از سوی سلفی ها و وهابیون بوده اند.
مراسم هایی که شیعیان پاکستان در مناسبت ها ی مذهبی بویژه در ایام محرم و لیالی قدر بر گزار می کنند؛ در نوع خود کم نظیر و شاید بی نظیراست. شیعیانی که ذوب در عشق مولای مظلومشان علی (ع) همواره ندای "نعره حیدری" و شعار یا علی یا علی را همراه با بغضی خفته در گلو سر می دهند و شاید می خواهند این پیام را به سایر شیعیان جهان برسانند که مظلومیت شیعه علی فقط مختص دوران زمامداری آن حضرت نیست و اکنون هم خون جوانان و کودکان و زنان شیعه به ناحق در عملیاتهای انتحاری به زمین ریخته می شود.
عمق فاجعه زمانی است که می شنوی مفتی های سلفی فتوا داده اند که خون شیعه مباح است و هر کس شیعه ای را به قتل رساند جایگاهش در بهشت خواهد بود!!!!
آنگاه مظلومیت شیعه را در مراسم لیالی قدر احساس می کنی که می بینی در میان جمع عاشق دلسوخته ای بلند می شود و فریاد بر می آورد: نعره حیدری .... و ناگهان سیل جمعیت با هر آن چه در توان دارد با بلند ترین فریاد ممکن می گوید: یا علی !!! یا علی !!!!! و اینجاست که احساس می کنی وقت ظهور رسیده است و کسی باید بیاید و تقاض خون مظلومان شیعه را بگیرد.
رمز شیعیان در پاکستان برای شناسایی هم کیشان خود رمز یا علی مدد است. وقتی به رمز او پاسخ مثبت می دهی حاضر می شود همه وجودش را برایت فدا کند. سال گذشته در کوچه پس کوچه های بندر کراچی که بزرگترین مرکز شهری پاکستان است برچسبهایی دید می شد که روی آن با خط درشت نوشته شد بود: صرف یا الله مدد !! . یعنی فقط باید از خداوند سبحان مدد جست. در واقع عاملان آن در تلاش برای کم رنگ کردن شعار ارزشی یا علی مدد بودند. اینان به راستی غافلند که علی (ع) شفیع شیعیان خود در روز جزاست و این دست نوازش و شفاعت علی است که فریاد رس و مددکار محبانش خواهد بود و خداوند سبحان شیعیان علی را در جایگاه اعلی علیین قرار خواهد داد.
اینگونه است که این ایام و شبها که سالروز ضربت خوردن و شهادت آن امام همام در محراب نماز است؛ خود به خود به یاد مظلومیت مولایم علی و شیعیان او در پاکستان و اقصی نقاط جهان می افتم.
از عاشقانش می خواهم در ساعات روحانی لیله القدر برای ظهور آقایمان مهدی ( عج) دست به دعا بردارند که اگر صاحب و مولایمان بیاید آلام و دردهایمان را تسکین خواهد بخشید و تقاص خون شهدای شیعه را خواهد ستاند.
به امید آن روز
ملتمس دعا- حسن نوریان