یلدای درازگیسوی سال با سرمای استخوانسوز و سیاهی بیسابقهاش ما را جمع میکند زیر کرسی مادربزرگ تا قصههای اجدادیمان را دوره کنیم از زبان پدربزرگی که تا بوده و هست زبانش زلال و ضمیرش آینه بوده است.
حالا پدربزرگ سینه صاف میکند و با جمله : «داشتم می گفتم که ...» ما را میبرد تا «یکی بود، یکی نبود» تا «زیر گنبد کبود»، تا آنجا که «غیر از خدا هیچکی نبود» و تعریف میکند از زیبایی دختر پادشاه و اژدهای هفتسری که همیشه خوابمان را پریشان کرده بود.
ما را میبرد تا آنجا که خوبی بر بدی پیروز میشود و اینگونه گوشزدمان میکند که: «پایان شب سیه سپید است» و یلدا با همه طولانی بودنش به ناچار مینشیند پیش پای خورشیدی که فردا از پشت بلندترین کوه سینهخیز بالا میآید تا «ایمان بیاوریم به فردای آفتاب» و زیر لب زمزمه کنیم که: «فردا از آن ماست به فتوای آفتاب.»
ما را میبرد تا پایان قصه دیو و پری. تا آنجا که «دیوا آواره شدن، دیوا بیچاره شدن» و مینشیند به تماشای لبخندی که از لبهایمان تلاوت میشود.
خوب است امشب، زیر این کرسی که هزار آتش پنهان در سینه دارد، و «رنگ رخسارهاش نشان میدهد از سرّ ضمیر» ثانیه به ثانیه پای صحبت شیرین پدربزرگ و با چای تازهدم و انار دانه شده مادربزرگ، سیاهی یلدا را به روشنی خورشید فردا، که خیمه زده است در ابتدای دی، پیوند بزنیم.
امشب یلداست و ما باور خواهیم کرد؛ «فردا از آن ماست به فتوای آفتاب.»
نوشته وعکس: ذبیح اله صولتیان
در گویش بادرودی به شب یلدا «شَوِ چِلَه» می گویند.ازرسومات این سرزمین در بلند ترین شب سال بدین گونه است ،دیدار کلیه ی اعضای خانواده از بزرگ فامیل به گونه ای که پس از صرف شام تمام بستگان دسته دسته به خانه پیرترین مرد یا زن فامیل می روند ودر حالیکه پدر یا مادربزرگ بر بالاترین جای کرسی تکیه زده وبترتیب سن مابقی دور تادور کرسی حلقه می زنند.از رسومات شب یلدا می توان به نوع غذاها وتنقلات این شب که بااصطلاح محلی «شَوچٍره»می گویند اشاره کرد.
-پخت وتناول 7 میوه که در زیر خاک بعمل آمده باشد مثل شلغم ،چغندر،ترب سیاه،پیاز،هویج.سیب زمینی معمولأ در خانواده ها معمول است وعقیده براین دارند که همانگونه که این میوه ها ومحصولات در زیر خاک سرد مقاومند پس خوردن آنها استحکام بین فامیل وبستگان را بیشتر می کند .در شب چله بزرگ، وجود هندوانه وانار بر سر سفره شب یلدا از ضروریات است.انار که محصول شاخص بادرود است بصورت خاصی تزئین یافته وبعنوان سرآمد میوه های شب یلدا بر مرکز کرسی قرار می گیرد. بادرودیها به سرخ گونه ی رنگ انار وهندوانه اعتقاد عجیبی دارند وبر این رسم پایبندند که رنگ سرخ گرمی کانون خانواده رادر پی دارد .در این شب بزرگ سال تمام بستگان بایستی در زیر کرسی بدور پدربزرگ جمع شده وتا دیر وقت به قصه های پیرترین عضو خانواده گوش فرا دهند.
-خانم خانه در تنور محل پخت نان ،در نزدیک ترین خانه محله به پخت آشهای مخصوص ومحلی در دیزیهای گلی می پردازد که این غذای مخصوص در صبح روز اول دی در مجمع مسی قرار گرفته برروی کرسی ریخته شده وافراد خانواده به خوردن آن مشغول می شوند .معمولأ در شب یلدا بیشتر پخت نوعی آش ارزن ،جو ویا نوعی آش با ماش وکدوی محلی مرسوم است.
-خوردن انجیر خشک،برگ زردآلو ،پسته وبادام وگردو،انواع تخمه نیز جزء تناولات شب یلداست.
در این شب همکاری اعضای خانواده برای پخت غذای مخصوص این دیار بنام «قلییه»(قورمه) که با گوشت بره تهیه ودر ظروف مخصوص سفالی نگهداری می شود،از رسوم قابل تأمل است .در برخی از خانواده ها مردان خانه به خواندن دوبیتی های محلی همراه با نوای دل انگیز نی ویا ساز محلی نیز می پردازند.
مجتمع گردشگری متین آباد بادرود اینک پاسداشت این سنت کهن شده است . در این شب زیبای پروردگار سنت شوو چله با حضور خانواده های ایرانی در این اکو کمپ با رسومات کهن این سرزمین درهم آمیخته وامسال شاهد اجرای این مراسم سنتی وتاریخی در این مجموعه هستیم
7 سال واندی از عمر دولت نهم ودهم میگذرد وهمانگونه که در مطالب معارفه آقای جوانی بعنوان رئیس اداره آموزش وپرورش نوشتیم وپیش بینی کردیم بازهم شاهد تحول در مدیریت این اداره پر طمطراق بادرود هستیم.آنروزها اشاره داشتیم که ادامه این روند تا پایان عمر دولت امتداد خواهد داشت واکنون به این پیش بینی واقع گرا رسیدیم(مراجعه به آرشیو تارنگار).این روزها بازهم زمزمه تغیر مدیریت اداره آموزش وپرورش بادرود بگوش می رسد بعد از جوانی ، همت، طاووسی ورجبی مقدم اینک نوبت یک همشهری دیگریست که قرار است سکان دار این مجموعه شود . سئوال همشهریانی که نگران آینده فرزندان دلبندشان هستند این است که علت این همه تحول براستی چیست؟ چرا در کمتر از 7 سال باید شاهد حضور 5 مدیر در یک اداره این شهرکوچک باشیم؟
آیا سوء مدیریتهاست که این گونه سلیقه ای عمل می شود ویا تقسیم بندی انجام گرفته تا هر کس چند صباحی از این خوان گسترده اطعامی بخورد؟
آیا والدین حق ندارند از خود بپرسند که جرا بیش از 10 سال آقای فردوسی رئیس این اداره بود وهیچ تحولی (مگر به اجبار بازنشستگی) در حتا مدیران مدارس رخ نداد اما در این 7 ساله چرا باید شاهد این همه تحول در سطح مدیریت این اداره باشیم؟
کاش بجای این همه نیرو وتوان صرف کردن برای معرفی یک رئیس اداره بیشتر به فکر گسترش سطح آموزش فرزندان این مرز وبوم باشیم .
وای کاش این جسارت را داشته باشیم که اگر درخود توان مدیریتی را نمی بینیم با شوکت وقدرت تمام از پذیرش مسئولیت سر باز زنیم تا زمینه برای حضور کسانی که در خود توان مدیریتی را می بینند هموارتر گردد.
بامید درک آن روز
دراوائل تیرماه سال جاری رئیس پیشین اداره میراث فرهنگی نطنزخبر از آغازبه کار مرمت پرستشگاه آدینه بادرود با اعتبار 260 میلیون ریالی این سازمان خبر داد.در پی این خبر پیمانکار مربوطه برای تحویل محل وتجهیز کارگاه به مکان این اثر تاریخی َآمد ، همه چیز خبر از ادامه مرمت قدیمیترین مسجد ایران را می داد که با تأسف اخبار ناگوارتر ی منتشر شد. اکنون که 5 ماه از انتشار این خبر میگذرد،نه از مرمت بنا خبری است ونه از پیمانکار، بنا به اطلاع نیمه موثق بودجه مذکور صرف بازسازی یک بنای دیگر در نقطه ای دیگری از شهرستان شده است . امیدواریم مسئولین شهر (بخشدار، شورای شهر، شهرداری وحتا نمایندگی تازه تأسیس اداره میراث بادرود) بتوانند توجیهی در خصوص پیگیری علل جابجائی این اعتبار به مردم شریف بادرود ودوستداران میراث فرهنگی منطقه بدهند.
مهر بادرود: 24 اسپند 1386 بود که در یک پدیده ی نادر، نام دکتر محمد ضابطی طرقی بر سر زبانهای مردم حوزه انتخابیه افتاد.دکتر ضابطی طرقی پزشک متخصص بیهوشی از پزشکان بیمارستان امام در تهران ، مثل 16 نفر کاندید دیگر برای شرکت در انتخابات ثبت نام کرد وبه یمن وجود دوگروه سیاسی رودرروی هم در بادرود ، به ناگاه در شامگاه 24 اسپند 5 سال پیش در حالی که نه خود ونه سیاسیون پیش بینی کرده بودند، برنده هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی درحوزه نطنز؛ بادرود وقمصر شد.دکتر ضابطی ذاتأ مردی خوش مشرب ، متین وآرام بود.از سیاست خیلی خوش نداشت ازیرا بود که در دوران 4 ساله نمایندگی اش کمتر وارد مباحث سیاسی شد.
شاید آنگونه که مردم حوزه انتخابیه بویژه اهالی بخش بادرود از نماینده پیش از دکتر ضابطی(دکتر باغبانیان) توقع داشتند ؛ ازوی هم چنین انتظاراتی می رفت . اما دکتر ضابطی شاید آنگونه که مردم میخواستند حتا خیلی زیاد هم وارد مسائل جزئی حوزه انتخابیه هم نشد .
طیران عمر سیاسی مجلس هم به زودی طی شد ودکتر محمد ضابطی پس از یک دوره 4 ساله از سیاست کناره گرفت .
چندی پیش دلمان هوای شنیدن صدایش کرد . با وی تماس گرفتم وجوابم را نداد. بلادرنگ پیامک اعتذار ایشان وحضور در جلسه ظاهر شد و خبر از تماس وی داد . ساعاتی گذشت وبا من تماس گرفت ، خوش وبشی کردیم .مثل همیشه پهلوان منش، گرم وصمیمی برخورد کرد. از او پرسیدم : دکتر در چه حالی ؟ کجا مشغولی؟
اندکی از گذشته ها گفت وهردو از پشت تلفن شرح ماجراهای 4 ساله را در 4 دقیقه مرور کردیم .
دکتر محمد ضابطی طرقی اکنون در دانشگاه شهید بهشتی ودر امتداد شغل شریف پزشکی مشغول خدمت به جامعه ایران عزیز است.
برای وی آرزوی سلامتی وسعادت را خواستاریم که مردی بود به تمام معنا نیک اندیش
مهر بادرود:نزدیک به یکسال ونیم است که بخشی از کریدور اصلی تهران به جنوب کشور به بهانه احداث پل بسته ومسیر را به بیراهه کشانده اند . کار ساخت مجموعه پلهای غدیر شهر بادرود که زیرگذر اتوبان انار به میدان غدیر را اتصال می دهد از سال 1385 به بهانه احداث پل برروی دو باند بلوار آغاز گردیده است . با پیگیری نماینده وقت وتلاش شورای دوم شهر، کار ساخت پلهای خروجی در کمتر از دو ماه پایان پذیرفت . اکنون به علت تخریب پل سوم قدیمی واحداث دو پل جدید باند ورودی حدود یک سال ونیم است که لاین خروجی جاده بادرود به کاشان بسته شده وطی 5 ماه گذشته هم مسیر ورودی بادرود به آزادراه وبلعکس هم مسدود گردیده است . تردد بی شمار وسائط نقلیه سنگین در جاده ترانزیت، نبود نور کافی ، وجود راههای دسترسی کاملأ غیر استاندارد وعدم اجرای لمپ خروجی سرآسیاب به سمت پلیس راه واریسمان ، نوید بروز حادثه ای وحشتناک را می دهد . کاش یکبار هم شده در منطقه ما قبل از بروز حادثه به فکر چاره ای باشیم. گرچه مسئولین قول احداث پل را در کمتر از 6 ماه داده بودند وتنها از مهلت باقی مانده یک ماه بیش نمانده، اما شاهد پیشرفت کند پروژه و نشان عدم پیگیری مسئولین شهرستان را شاهدیم.
سئوال ما این است که در کجای ایران سراغ داریم ساخت یک پل ساده 11 متری این همه مترصد زمان قرار بگیرد؟؟
آیا این گونه وضعیت را در شهرها واستانهای دیگر هم دیده ایم؟
آیا نمی بینیم در خود شهر اصفهان مجموعه پلهایی از این عظیم تر در کمتر از چند ماه به بهره برداری می رسند؟
امیدواریم قبل از اینکه شاهد خاموشی چراغ خانواده ای به علت اهمال مسئولین باشیم، شاهد بازگشائی این پل وجاده ترانزیت باشیم
هرچند وضعیت بیشتر مدارس شهرستانها خوب و قابلقبول است ولی تعدادی از مدارس روستایی دارای مشکلات عدیدهای هستند که به نظر میرسد به جای بیان این مشکلات، باید برای ساماندهیشان در این راستا گامهای جدی برداشته شود چراکه هنوز تلخی و التیام جراحتهای سوختگی کودکان درودزن از ذهنها پاک نشده که اینبار باید شاهد سوختن در آتش دانشآموزان پیرانشهر باشیم؛ انفجار بخاری نفتی آن هم در کلاس درس. براساس اطلاعات پایگاههای خبری شدت این آتشسوزی به گونهای بود که 45 دانشآموز دختر کلاس چهارم ابتدایی در کلاس درس گیر افتادند و 33 دانشآموز در این حادثه دچار سوختگی شدند و یک نفر نیز فوت کرد. دخترانی که آن روز صبح هم، مانند هر روز به امید دوباره و برداشتن قدمی نزدیکتر به آینده، در کلاس درس حاضر شدند اما هنوز ساعتی از صبح نگذشته، قدمها که نه بلکه سالها از آینده و رویایی که در ذهن میپروراندند، دور شدند. موضوع تلخی که استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران به آن اشاره میکند تا یادآور سهلانگاریهایی شود که باعث سوختن و بربادرفتن آرزوهای این پرستوهایی شد که امروز دیگر بالی برای پرواز یا حداقل امیدی برای آن ندارند و اگر اکنون برای بازگشت آنها به اجتماع چارهای اندیشه نشود، افسردگی؛ کمترین پیامد حادثه رخ داده خواهد بود.
افسردگی؛ شایعترین عارضه سوختگی در کودکان
کودکان نسبت به کوچکترین تغییر ظاهری، واکنش نشان میدهند
دکتر علی باغبانیان در گفتوگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه)، با اشاره به اینکه آموزش و پرورش باید به بحث سلامت جسم و روان دانشآموزان بیش از این توجه کند، گفت: قبل از بررسی تاثیر آتشسوزی بر سلامت روان کودکان، نگاهی به چگونگی و برداشت تصویرسازی کودک از ظاهر خود در دوران کودکی و درک مثالهایی جزئی میتواند به درک مشکلات و شرایط حاضر مفید باشد. مطالعات روانشناختی و روانپزشکی نشان میدهد تجسم واقعی از ظاهر، از همان دوران کودکی شکل میگیرد، از این رو کودکان نسبت به کوچکترین مشکل فیزیکی که ممکن است برایشان پیش میآید، واکنش و حساسیت نشان میدهند. به عبارت سادهتر اگر به فرد بزرگسالی استفاده از عینک تجویز شود، استفاده از آن امری عادی است درحالی که کودک خیلی سخت تغییر ظاهری ایجادشده را قبول میکند و خود را با این شرایط وفق میدهد. کودکان از سن ۷ سالگی به ظاهر خود حساس میشوند. آنها فکر میکنند بلندقدی، لاغری و تناسب، زیبایی چهره و خوشتیپ بودن تنها عواملی است که با آن میتوانند در جمع دوستان به خوبی پذیرفته شوند. از سوی دیگر همین کودکان در اوایل دوره نوجوانی نگرشی که نسبت به ظاهر خود دارند میتواند ارتباط نزدیکی با عزت نفس داشته باشد زیرا هنگامی که کودکان وارد دوران نوجوانی میشوند بیشتر به این موضوع که دیگران چطور آنها را میبینند، اهمیت میدهند. حال تصور کنید کودکی که تا دیروز دچار هیچ مشکلی نیست و به ناگهان دچار حادثه سوختگی میشود، چگونه میخواهد با این شرایط خود را وفق بدهد؛ چهره آراستهای که هر روز در آینه آن را مینگریسته اما حالا دچار چنان تغییرات ناگهانی شده که گریز از جامعه، گوشهنشینی و انزوا و در نهایت ترک تحصیل از اولین پیامدهای حادثه رخ داده خواهد بود. از سوی دیگر کودک با توجه به شدت حادثه و استرس پس از آن، تبعاتی از مشکلات اعصاب و روان را که شایعترین آن افسردگی است، تجربه خواهد کرد.
اختلال استرس پس از سانحه، شایعترین اختلال پس از وقوع حادثه
این استادیار دانشگاه علوم پزشکی با اشاره به اینکه اختلال" استرس" پس از سانحه از شایعترین اختلالاتی است که پس از وقوع هر حادثه با آن مواجه هستیم، ادامه داد: به دلیل اینکه در دوران کودکی مکانیسمهای دفاعی روانشناختی هنوز شکل نگرفته و تکمیل نشده، این دوران بسیار حساس است، بهخصوص در دختربچهها. اغلب کودکان در این سنین به شدت به هرگونه استرسی، واکنش نشان میدهند و بروز این استرسها میتواند شخصیت آنها را تحتالشعاع قرار دهد. هر زمان که حادثه و بلایای طبیعی رخ میدهد شاهد افزایش اختلالهایی مانند اضطراب، استرس پس از سانحه و... هستیم. یکی از شایعترین اختلالاتی که پس از وقوع هر حادثه طبیعی، سلامت روان کودکان را تهدید میکند، اختلال استرس پس از سانحه (ptsd) است. بسیاری از کودکانی که به دلایل مختلف در معرض جنگ، سوختگی، تصادفات رانندگی، بیماریهای شدید و برخی بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله بودهاند، دچار اختلال استرس پس از سانحه میشوند که با توجه به آسیبپذیری روانی و جسمی، بیشتر در معرض آسیبهای روحی- روانی ناشی از مواجهه با رویدادها و سوانح هستند.
وقوع حوادثی نظیر سوختگی آثار روانی مخربی بر جای میگذارد
این روانپزشک در ادامه با بیان اینکه حتی اگر وقوع حادثه عوارض جسمی برای فرد به جا نگذارد، آثار روانی آن مخرب خواهد بود، اظهار کرد: انفجار ناگهانی بخاری در کلاس، ایجاد فضای رعب و وحشت، تماشاگر مجروح شدن دوستان و همکلاسیها و جراحت خود، آثار روانی بدی به دنبال خواهد داشت. کودک در چنین شرایطی دچار نوعی کشمکش درونی میشود زیرا هم میخواهد از واقعه اجتناب کند و هم به نوعی در پی یافتن حقیقت است. اتفاق بدی که باید از آن پیشگیری کرد، ایجاد حس ناامنی در کودک است که باید از بین برود. از دست دادن احساس امنیت در کودک به معنای از دست رفتن محیط امن است و این احساس ناامنی ممکن است تداوم داشته باشد. اختلال در خواب، تحریکپذیری، کاهش تمرکز و اشتها، احساس تنش و بیقراری از جمله شایعترین علایم تنش جسمانی است که کودکانی که در دچار آتشسوزی شدهاند، آن را تجربه میکنند. اغلب کودکان به کرات صحنههای آتشسوزی را در خواب همچون کابوس شبانه میبینند یا اینکه حادثه به وقوع پیوسته، به صورت فلشبک در ذهن آنها تداعی میشود.
در کنار اقدامهای درمانی باید به مسایل روانی نیز توجه شود
او در ادامه با بیان اینکه بروز این علایم علاوه بر اینکه سلامت روان کودک را تحتتاثیر قرار میدهد، در کاهش توجه و تمرکز آنها نیز موثر خواهد بود، گفت: انفجار بخاری در سر کلاس تقریبا مشابه موج انفجار خمپارهای است که در جبهه جنگ اتفاق میافتد، البته با شدت و شکلی متفاوت که امواج صوتی آن میتواند بر عملکرد مغز کودک تاثیر بگذارد. از سوی دیگر کودکان توانایی کمتری برای تطابق خود با شرایط استرسزا دارند؛ احساس وحشت، ترس از مرگ و اضطراب شدید در این کودکان از دیگر تظاهراتی است که نمایان میشود. اغلب این دختران به دلیل تغییر حالت چهره و ترس از مراجعه به مکانهای مشابه که یادآور حادثه تلخ است، واهمه دارند. اگر روند درمانی به درستی انجام نشود شاهد تشدید علایم یا بروز بیماریهای روانی، اختلال شخصیتی وابسته و در مواردی علایمی چون جنون و... خواهیم بود.
باغبانیان با ذکر این نکته که جراحتها و سوختگیهای به جا مانده از حادثه آتش سوزی تغییرات ظاهری و فیزیکی را در پی دارد، گفت: از آنجا که حوادثی چون آتشسوزی باعث تغییرات ظاهری در فرد میشود نیاز است که از بعد روانشناختی نیز این کودکان موردتوجه بیشتری قرار بگیرند. کودکان پس از وقوع حوادث و بلایا از نظر عاطفی و هیجانی نیز تحتتاثیر قرار میگیرند، اما در بسیاری موارد مراقبت از آنها تنها محدود به رفع نیازهای اولیه یا صدمات جسمانی آنها میشود درحالی که وزارت آموزش و پرورش باید علاوه بر اقدامهایی درمانی، تیمی توانبخش و متشکل از روانشناسان، روانپزشکان، مددکاران و روانپرستار و... تشکیل دهد تا از نظر مسایل روحی - روانی نیز کودکان بررسی شوند چون کودک شاهد از بین رفتن زیباییهای ظاهری، تغییر فیزیکی انگشتان دست، صورت و... خواهد بود. علاوه بر این، از آنجا که نحوه اطلاعرسانی به خانواده این کودکان به درستی انجام نشده به نظر میرسد تکتک این کودکان و خانواده آنها باید تحتنظر روانپزشک و روانشناس باشند. چنانچه والدینی دچار اضطرابهای شدید هستند، باید از تیم متشکل کمک بگیرند تا کودک با مشاهده اضطراب آنها، احساس ناامنی نکند.
درباره شدت عوارض ایجادشده اغراق یا پنهانکاری نشود
این متخصص اعصاب و روان با تاکید بر اینکه ممکن است والدین به دلیل دلسوزی یا ترحم، واقعیت را از کودک پنهان و درباره شدت عوارض ایجادشده اغراق یا پنهانکاری کنند، گفت: اگر کودک به یکباره با واقعیت روبرو شود ممکن است تبعات منفی بیشتری سلامت وی را تهدید کند. دور کردن کودک از شرایط استرسزا، آموزش روشهای آرامشبخشی، کمک به وی برای تجسم افکار مثبت و دور کردن افکار منفی و دخالت خانواده و مدرسه در امر درمان و تقویت سیستمهای حمایتی از کودک، شنیدن همدلانه مشکلات کودک در مدرسه یا خانه و حذف تنش و اضطراب از محیط آموزشی، توجه به اندازه و کافی به علایم روانتنی کودک از دیگر روندهای درمانی موثر است که باید به آن توجه شود.
باید از تبعات منفی حادثه پیشگیری شود
علی باغبانیان در پایان با بیان اینکه این حادثه برای هرکدام از این کودکان همچون مصیبتی بزرگ است، ادامه داد: باید از تبعات منفی این حادثه پیشگیری شود تا حداقل شاهد آسیبهای روحی و روانی در این کودکان نباشیم. مسالهای که در این میان بسیار نگرانکننده است، درباره وضعیت دخترانی است که از ناحیه صورت و دست دچار سوختگی شدهاند زیرا این نواحی بیش از قسمتهای دیگر بدن در معرض دید است. با توجه به اینکه عوارض سوختگی در ظاهر فرد بسیار تاثیرگذار است اغلب این کودکان به دلیل حساسیت به وضعیت ظاهری، بهتدریج دچار افسردگی و به دلیل فرار از واقعیت، گوشهگیر میشوند و ترکتحصیل میکنند. بهتر است تعیین هزینه درمانی این کودکان از همین حالا در اولویت برنامههای دولت قرار بگیرد تا آثار و عوارض به جا مانده از این سوختگی تا حدود زیادی برطرف شود و امید است در این مورد کوتاهی نشود. در کنار آموزش و پرورش، مسوولان ارگانهای ذیربط دیگر نیز باید توجه و تمرکز بیشتری به مسایل روحی و روانی این کودکان داشته باشند و امید است در این شرایط سخت و دشوار وزارت بهداشت و درمان نیز امکانات بیشتری را برای درمان در نظر بگیرد تا بلکه این کارها التیامی بر زخم این عزیزان باشد.
یکی از رسالتهای فرهنگی شورای دوم شهر بادرود، مکاتبه با شهرهای اطراف
برای نامگذاری مبادله ای نام شهرها در خیابانهای شهر دیگر بود . در این راستا در مکاتبه ای با شهر مهاباد مقرر شدنام یکی از خیابانهای بادرود بنام خیابان مهاباد ومتقابلأ یکی از خیابانهای مهاباد بنام بادرود نامگذاری گردد . که این مصوبه در شورای شهر بادرود ومهاباد به تصویب رسید . چندی پیش در گذر از شهر تاریخی مهاباد چشمم به تابلو فوق خورد ودر برگشت حساس شدم تا ببینم آیا این رسالت در بادرود هم انجام پذیرفته یا خیر ، که با تأسف با تابلو سیاه شده«خیابان مهاباد» توسط یکی از اهالی روستاهای اطراف، در ابتدای جاده قلعه گوشه مواجه شدم ، امیدوارم شهرداری بادرود هم متقابلأ جهت نصب تابلوئی زیبا ودر خوردر خیابان یاد شده اقدام نماید
این اثر ماندگار ، زیبا وبیادماندنی بدست با کفایت کدام هنرمندی خلق گردیده؟؟
خدا وکیلی ما چه استعدادهای تو ایران داریم وغافلیم.به نظر بنده ی کمترین، ارزنده است جهت جلوگیری از هرگونه آسیب به این ماندگار هنر ایران زمین، اقدامات عاجل وآنی توسط شهرداری وشورای شهر انجام پذیرد.
1- تمهیدات لازم برای ثبت این اثر در کتاب گینس بعنوان شاهکارترین اثر هنری.
2- برپائی مقدمات دعوت از مسئولین کشوری برای ثبت این اثر در زمره آثار جهانی میراث فرهنگی.
3- ثبت وحفاظت این بنا در زمره آثار معنوی شهرمان.
4- کشیدن پرده برروی اثرتا قبل از بهره برداری رسمی.
5- احداث دیوار وپیش فروش بلیط برای جهانگردان ومسافران برای بازدید این اثر.
6- نصب تابلو فیلمبرداری وعکسبرداری بدون فلش اکیدأ،جدأ ممنوع در جوار این اثر.
7- جلوگیری از تردد وسائط نقلیه از سه راه مرکز شهر تا چهار راه کشاورز برای جلوگیری از خسارات وارده بر این بنای باشکوه.
8- دعوت از خادمین حرم آقا ابوالفضل العباس (ع) برای الگو برداری ونصب مشابه اثر در کربلای معلی.
(خواهشن تا إشکین نشدیوئه آرشگیری تا امم نین مطلب آرشگیرین ،کس دید وکس ندید)
مهر بادرود:کرکس با ارتفاع 3895 از زیباترین قلل مرکزی کشورمان محسوب می شود. کرکس، بخشی از نیمه شمالی رشته کوههای مرکزی ایران است که در غرب شهرستان نطنز واقع گردیده است. کوه کرکس حاصل گدازههایی است که از راه شکافهای موجود در سطح زمین به بیرون راه یافتهاند.
سطح زیر پوشش کوهستان کرکس در استان اصفهان بالغ بر ۳۰۰ هزار هکتار است که ۷/۹۷ هزار هکتار آن به عنوان منطقه شکار ممنوع انتخاب و اعلام شدهاست.
قلههای کوهستان کرکس به علت ارتفاع زیادی که دارند تقریباً در نیمی از سال پوشیده از برف بوده و منبع اصلی چشمههای متعددی است که در دامنههای این کوهستان جریان دارند.
دامنههای کرکس به دلیل وجود منابع آب کافی و نیز اعتدال شرایط اقلیمی و رویش انواع گیاهان مرتعی، زینتی و تجاری در ردیف مراتع نسبتاً خوب منطقه و کشور است. پوشش گیاهی منطقه بیشتر شامل گیاهان بوتهای (انواع گندمان، درمنه، گون وگیاهان داروئی و …) و درختچههایی است که به صورت پراکنده دیده میشود.
موقعیت جغرافیایی و شرایط زیستی منطقه کرکس به گونهای است که امکان وجود انواع جانوران وحشی اعم از خزندگان، پرندگان و پستاندارانی نظیرکل و بز، قوچ و میش وحشی، آهو، گراز (خوک وحشی )، گرگ، شغال، روباه، کفتار، گربه وحشی، پلنگ، تشی، پایکا ( نوعی موش صحرایی که در ارتفاعات زیست میکند) و غیره در آن وجود دارد.
این قله زیبا اکنون در آماج ستیزه گران طبیعت قرار گرفته است.پنجه های زمخت ماشن آلات معدنی چنان پیکیره این کوه را نشانه گرفته که بنا به پیش بینی فعالان محیط زیست تا یک قرن دیگر اثری از کرکس زیبا باقی نخواهد ماند.
در حال حاضر 47 معدن برداشت سنگ تزئینی ساختمانی در اطراف کرکس در شهرستان نطنز مشغول مبارزه با طبیعت زیبا هستند.بنا به آمار نیمه رسمی سالانه بالغ بر یکهزار سیصدهزار تن سنگ از این کوه در شهرستان ما برداشت می شود.
دکتر اسماعیل کهرم فعال محیط زیست در مورد معادن کوه دماوند گفته بود که همانگونه که 20 سال پیش اشاره کردم دریاچه بختگان وپریشان وهامون تا دو دهه دیگر خشک می شوند وکسی باور نداشت ، اکنون اعلام میکنم تا 200 سال آینده اثری از کوه دماوند باقی نخواهد ماند. غافل از اینکه دکتر کهرم آمار وحشتناک برداشت سنگ از کرکس را مطالعه نکرده که قطعأ با این رویه تا کمتر از یکصد سال دیگر اثری از این قله زیبا باقی نخواهد ماند.اگر گذرتان از مسیر جاده مورچه خورت به سمت طرقرود افتد ، عمق فاجعه مصیبت بر طبیعت بکر طرقرود را با وضوح می توان دید. معادنی که با تأسف معلوم نیست از چه طریقی و با چه نیتی مجوز اخذ کرده اندتا در هر گوشه ای زخمی را بر پیکیره این زیبا طبیعت این شهر نوپا بخراشند.
امیدواریم مسئولین مرتبط شهرستان تا قبل از خداحافظی نطنز با کرکس جلو این فاجعه را بگیرند تا آیندگان بر این افکار سرد وبی تفاوت ما نخندند