درود
بر همسفران گرام، باز آدینه ای شد وشوق دیدار از مواهب طبیعی منطقه بکر خودمان ما
را به دشت کویر کشاند.سفر آدینه این هفته ما به غلوو خونه(qallo khoona)
بود. غلو به معنی مجموعه کلاغها ودر کل محوطه به معنای کلاغ خانه می باشد
.
جاده بادرود در امتداد معدن
بند نرگس را در نوردیدیم.بعد از طی 40 کیلومتر از زیارتگاه مقدس بادرود جاده فرعی
را به سمت مکانی بنام چاه کج در پیش گرفتیم(بدون راهنما سخت است به مقصد رسیدن).
چاه کج آقای عربی دامدار خالدآبادی را دیدیم وپس از خوش وبشی ومز مزه کردن آبی چاه
کج که مطمئن شدیم در کویر آب شیرین وجود دارد راه کوهستانی را در پیش گرفته وبه
منطقه سرسبزی بنام ریزوو چاه کج(rizoo cha kag) رسیدیم . در این منطقه بهار
مملو از مرغزار وسرسبزی است که دارای یک چشمه آب سرد وشیرین وگوارائی بود/تا ویرم
وانشته/ این محوطه اواخر فروردین میزبان برداشت کنندگان ریواس ترش وخوشمزه کوهی
است
جاده در پیش رو سخت وسخت تر شد.پس از عبور از گردنه ای به کف رودخانه خشک رسیدیم واز آنجا پس از حدود 6 کیلومتر کور راه به جائی رسیدیم که دیگر از جاده وراه خبری نبود.
حاج علی بزرگ کاروان دستور توقف داد وبساط ناهار واسکان موقت را پهن کردیم. محمود وصادق(صادووق) بساط آبگوشت را در دیزی گلی برپا کردند ومن ومحمد ویکی دیگه محمد وحاج علی هم برای تماشای زیباترین دره تاریخ (تاریخ بادرود نه یوی بی) راه بلندای بلندترین قله مشرف به پهن دشت بادرود را در پیش گرفتیم.تکه های برف دو هفته پیش هنوز بر سایگاه کوه تکیه زده بودند. به اوج قله که میرسیم در عجب می مانیم.
دشت زیر پایمان بسی فراخ وبی کران است .
دور دورها سپیدی بزرگی می بینی که انگار دریائی بی کرانی را در پیش دارید. در زیر
دره هم خاکهای سرخ اخرائی وسبز فیروزه ای ؛نظیر آنچه در دوزخ دیدیم./اوجن/
چون در این محوطه همیشه کلاغها وزاغچه ها
آشیانه می سازند واجتماع بزرگ کلاغیان در این منطقه انجام میگرید آن را غلوو خونه(کلاغ
خانه )نام نهاده اند، وصد البته ماهم چندین کلاغ رو در آن منطقه دیدیم. پس از
بازدید وبیتوته وتماشای چند ساعته زیبائیهای این منطقه راهی محل اسکان شدیم
وآبگوشت خوشمزه ای که جای همه شما خالی در دیزی گلی پخته بودند خوردیم و راهی آب
انبار حاج علی جان شدیم
از غلوو خونه تا آب انبار حدود 16 کیلومتر کوره راه در پیش بود .مرحوم حاج علی جان میرانزاده مهابادی در سال 1305 خورشیدی/ نون وقت که رضا شاه تاج گزاریش بکرده/با یک محاسبه دقیق هندسی در مسیر شیب ملایم یک رودخانه کوچک فصلی به احداث آب انبار ویک سوئیت کوچک نموده است. انصافأ فکرش رو بکنید در میان دشت بزرگ کویر ساخت یک آب انبار چقدر ارزشمنداست . روحش شاد حاج علی جان.
چادر سیاه شب کم کم بر صورت زیبای آسمان کویر پوشیده شده وما باید بالاجبار به خانه وکاشانه بر گردیم .اینجا دیگر از تپه وکوه خبری نیست آنچه در پیش داریم دشت هموار ویک دست وصاف است . بعد از مسافتی در تاریکی شب پرستاره کویر از کنار قلعه جمشید که آماج حفاری از خدا بی خبران وتاراج کنندگان میراث فرهنگی قرار گرفته گذشته واز مسیر 70 پشتو به بادرود آمدیم
دیدگاه کاربران گرامی....
مجموعه ی کارتونی رنگو ، به همت هنرمندان مؤسسه فرهنگی هنری باربد بادرود ، به زبان بادرودی دوبله و تدوین شد و آماده پخش است. در این مجموعه که به بحران کم آبی می پردازد ، از آب و مشکلات کشاورزان در مواجهه با کم آبی به نمایش می گذارد. این فیلم در حال طی کردن روال قانونی است و در آینده ای نزدیک ، به همشهریان عزیز عرضه خواهد شد.در این فیلم از هنرمندان بادرودی استفاده شده است و فضایی کمدی انتقادی را نسبت به معضل مصرف بی رویه آب به نمایش میگذارد. گفتنی است که کار دوبله این مجموعه 2 ساعته ، 3 ماه طول کشیده و در آن از صدای حدوداًٌ 10 دوبلور و هنرمند بادرودی استفاده شده است.
منبع: فنگیز
دیدگاه کاربران گرامی....
طی یک سال گذشته دو تن از همشهریانمان در مسیر قم به تهران ودر داخل اتوبوس مسموم گشته اند.
ماجرا از این قرار است که در سال گذشته یکی از همشهریان جوانمان که از کاشان به تهران در حال سفر بود وطبق معمول اتوبوسهای بین شهری برای جذب مسافران به میادین ابتدای قم می روند.در شهر قم یک جوان به عنوان مسافر سوار می شود وچون آقای م همشهری گرانقدر تنها نشسته بود او هم از خدا خواسته کنار او می نشیند بعد از اینکه اتوبوس حرکت می کند ومسیر اتوبان قم-تهران را در پیش می گیرد جوان مسافر قمی یک کیک وساندیس تعارف همشهری ما میکند ووی هم بدون هیچ اطلاعی دست تعارف همسفرش را رد نکرده ویک عدد کیک اورا بر میدارد. ساعتی بعد جوان که انگار سالهاست به خواب فرو رفته چشم باز میکند در حالی که روی تخت بیمارستان خوابیده است.
رهگذران راهزن با مسموم نمودن مواد خوراکی مسافران جوان را بیهوش کرده وکل محتویات کیف وجیب آنان را به سرقت می برند.
جالب اینکه نظیر چنین اتفاقی چند وقت پیش بازهم برای یک جوان دیگر همشهریمان اتفاق افتاد
چند توصیه:
-تمام تلاش خویش را مصروف دارید تا با اتوبوس بادرود –تهران مسافرت کنید.
-حتی المقدور در صندلی خود کنار دست مسافر دیگری بنشینید.
-از همه مهمتر به هیچ عنوان از افراد غریبه وناشناس که حتا به زور تعارف میکنند مواد خوارکی نگیرید که شاید حتی یک در صد هم مسموم به مواد بی هوش کننده باشد وضمن از دست دادن کلیه مدارک وپول خود سر از بیمارستان در خواهید آورد.
بامید اینکه افراد خاطی دستگیر شوند
گنبد سلطانیه شکوه معماری ایران
دیدن از این بنای بسیار زیبا را به همه کاربران محترم توصیه میکنم .باهم بیشتر با این اثر زیبا آشنا می شویم.
گنبد سلطانیه پس از «سانتاماریا» کلیسای جامع مریم مقدس در فلورانس ایتالیا و مسجد «ایاصوفیا» استانبول سومین بنای عظیم تاریخی در جهان است که در محدوده 35 کیلومتری شرق زنجان واقع شده است . گفته میشود در ساخت گنبد بزرگ شهر فلورانس از این گنبد الگوبرداری شده است. خود گنبد از کاشیهای فیروزهای رنگ پوشیده و سقف داخل اطاقهای بالا با گچبریهای و آجرهای رنگارنگ تزیین یافته است. در حاشیه طاقها آیات قرآنی واسماالله با خط جلی نوشته شدهاست.حکاکیهایی در آجرهای دیوارها و سقفهای رنگین بنا نیز دیده میشود.
شروع ساخت آن بدستور ارغون خان از ایلخانان مغول بوده ولیکن عمر بانی پیش از انکه بنا انجام یابد به آخر رسید و وقتیکه قازان بن ارغون بر اریکه ایلخانی تکیه زد ابتدا مصمم شد بنای نیمه تمام را باتمام رساند اما به عللی منصرف شد وچون سلطان محمد خدابنده(الجایتو) ایلخان مقتدر مغول به تخت سلطنت نشست و مذهب شیعه اختیار کرد، خواست که به آرزوی پدر خود جامهٔ عمل بپوشاند. دستور داد که شهریکه دور باروی آن ۳۰۰۰ گام باشد بنا کند و در آن میان قلعهای که ۲۰۰۰ گام دورش بوده از سنگ تراشیده بنا نمایند.
چراغهای روشن این بنا شب هنگام در مسیر جاده «زنجان ـ تهران» خودش و زیباییاش را به رخ هر مسافری میکشد.این بنای تاریخی دارای 5/48 متر ارتفاع و دارای هشت ایوان مرتفع و نزدیک به 50 اتاق و حجره میباشد. این بنای عظیم تاریخی اولین بنای آجری جهان و باشکوهترین بنای اسلامی است که در دوران سلطانمحمد خدابنده در مدت 9 سال ساخته شده است.
در سال 710 هجری قمری کار ساختمانی شهر سلطانیه پایان یافت. این شهر پس از تبریز، بزرگترین شهر امپراطوری ایلخانی است.
ثبت این گنبد از سوی سازمان یونسکو به عنوان شاهکار معماری اسلامی و ایرانی، به مثابه نگینی درخشان بر این گنبد خشتی است. به همین سبب سالهاست پذیرای گردشگران داخلی و خارجی است. همین جذابیتهاست که انسانهایی با فرهنگ و تمدن دیگری را بدین جا میکشاند. ناگفته نماند سلطان مدت ۱۰ سال یعنی از سال ۷۰۳ تا ۷۱۳ به ایجاد این شهر تاریخی پرداخت و سلطانیه نامید و پایتخت ایلخانان بعدی ساخت.این بنا در هجوم تیمور لنگ خسارات فراوان خورد و از باقی مانده آن فقط گنبد سلطانیه باقی ماند.
معبد باستانی داش کسن
یا آنچنان که جهانگردان آن رامی شناسند،معبد اژدها .در حاشیه روستای "ویر" در حدود 15 کیلومتری شهر تاریخی سلطانیه واقع شده که به نقش دو اژدهای برجسته و چند محراب اسلامی در دو سمت خود و به قرینه یکدیگر مزین است. یکی از دلایل معروف بودن این معبد به دلیل وجود نقش های اژدهای آن است که نمونه های مشابه آن را در جای دیگری از ایران مشاهده نکرده ایم. طبق نظر برخی باستان شناسان، قدمت این معبد به قبل از اسلام باز می گردد که در زمان ایلخانان نقوشی از جمله اژدها بر آن افزوده شده است.
راه رسیدن به معبد چندان مناسب نبوده و از روستای ویر به بعد کاملا خاکی و بدون تابلوی راهنما است. از حاشیه روستا تا معبد حدود 5 کیلومتر راه را باید طی نمود.
بقعه ملا حسن کاشی
این بنای آرامگاهی در جنوب
شرق محوطه تاریخی گنبد سلطانیه قرار دارد، که در زمان شاه طهماسب صفوی برای مولانا
حسن کاشی معروف به شیرازی از علمای حکمت الهی ساخته شده است مقبره مولانا حسن کاشی
مطابق با الگوی مقبره سازی عصر صفوی ساخته شده یعنی ساخت بنا یا پلان هشت ضلعی که
در نمای داخلی تبدیل به فضای چلیپایی می گردد.
از جمله ویژگیهای بارز این بنا، کاربرد خط معقلی با بنایی
که به شیوه آجر و کاشی به رنگ فیروزه ای بر گلوی گنبد و نمای خارجی بدنه اجراء شده،
قرینه سازی در ساختار، و تزئینات مقرنسی از نوع معلق به رنگ سفید و قهوه
ای در سطوح داخلی گنبد می باشد. این بقعه از نمای بیرونی دارای پلان هشت
ضلعی و دورنمای داخلی با ترکیب و تلفیق ایوانهای جانبی به مربع تبدیل شده است.
اضلاع هشتگانه به قرینه مقابل به هم هر یک 5/8 متر و 70/7 متر طول دارند
متأسفانه برخی از طرحهای دولت قبلی بدون هیچ نظر کارشناسی وعلمی انجام گرفته است
مثل همین تعطیلی پنج شنبه های مدارس،که اگر دولت جدید هم بخواهد این طرح را ملغی کند با موجی از اعتراضات ویا احیانأ سنگ اندازی مسئولین به جا مانده از دولت قبل روبرو می شود.
دیروز که فرزند دلبندم از مدرسه بازگشت حس کنجکاویم گل کرد وکیف محتویات کتب درسی اش را که همراهش بود در ترازو گذاشتم باتإسف مشاهده کردم وزن کیف با کتاب 9 کیلو و نیم بود در حالی که این دانش آموز کلاس چهارم تنها 30 کیلو وزن دارد . یعنی باید باری نزدیک به یک سوم وزنش را تحمل کند .بی شک وجود این بار سنگین صدمات بسیار زیادی به بخش عضلانی کودک وارد کرده ودر آینده با خطرات وبیماریهائی نظیر دیسک کمر و.... را شاهد خواهیم بود.
به گفته محققان، حمل کیفهای سنگین مدرسه در سنین رشد دانشآموزان میتواند عوارض جبرانناپذیری به دنبال داشته باشد. وقتی کولهپشتی سنگین باشد، کودک بیش از حد پشتش را قوسدار یا سر تنه را به جلو خم میکند تا بتواند وزن کیف را تحمل کند. این فشار روی عضلات گردن و پشت سبب خستگی بیش از حد و آسیب میشود.
بر اساس یک نظر سنجی علمی دختران دانشآموز با درصد بیشتری نسبت به پسران در موقع حمل کیف ابراز ناراحتی کردهاند.
یافتههای تحقیق حاضر حاکیست از میان 83 درصد دانشآموزانی که در موقع حمل کیف ناراحتی داشتهاند، 16 درصد از درد پشت ، 38 درصد از درد شانه و 29 درصد از درد دست شکایت داشتهاند.
این تحقیق با اشاره به وزن بالاتر کیف دانشآموزان دختر نسبت به دانشآموزان پسر، اولیای مدارس و معلمان را به توجه بیشتر در این زمینه رهنمون کرده تا در این مورد مراقبت کنند که برنامه درسی دختران با پسران تفاوت نداشته باشد.
نتایج حاکیست که میانگین وزن کیف همراه با تغذیه دانشآموزان دختر مدارس ابتدایی 1970 گرم و میانگین وزن کیف همراه با تغذیه دانشآموزان پسر 1647 گرم بوده که به نحو معنیداری، میانگین وزن کیف دختران، 323 گرم بیشتر از پسران بوده است.
تنها عامل آنهم حذف پنج شنبه ها از ساعات درسی طول هفته است وبس. جای تأسف نیست که یک کودک ابتدائی بایستی 5 زنگ درسی فشرده را در طول تنها یک روز سپری کند واوضاع در دبیرستان به مراتب بدتر که 8 ساعت درسی در یک روز آیا مجالی برای کشش ذهن این نوجوانان باقی خواهد گذاشت؟
ای کاش همانگونه که آقای فیروزی برای باند دوم این جاده در حریم بخش بادرود در تلاشند وکار اجرائی صورت گرفته آقای منصوری نماینده کاشان هم برای بخشی از جاده که در حریم کاشان وجود دارد اقدامات لازم را بنماید
هرکس که عاشق منطقه بادرود است این مطلب را تا انتها بخواند
سالها بود که حسرت داشتن یک مرکز دانشگاهی به دل مردم منطقه مانده بود. اغلب پدران ومادران نگران تردد فرزندانشان به شهرهای دیگر بودند ودغدغه بروز خدای ناخواسته مشکلی در حین تردد.
در سال 1383 به همت هیئت رئیسه دور دوم شورای شهر وجمع کثیری از خیرین ومسئولین عزیز وقت مجوز اخذ شده دانشگاه آزاد توسط نماینده محترم وقت مجلس(جناب دکتر باغبانیان) ،این دانشگاه در بهمن ماه آن سال با مدیریت توانمند حاج علی توتونچی شاهد پذیرش اولین گروه دانشجویان خود بود.
اینک این دانشگاه با همت مرد خستگی ناپذیر وپرتلاش آقای محمدرضا محققی دارای 17 رشته در رده کاردانی وکارشناسی است .محیط زیبای دانشگاه،نزدیکی به شهر، پذیرش اولین بار دانشجوی دختر ،کادر اداری محلی وآشنا ودلسوز،اساتید مجرب،امکانات به روز ومجهز وهزاران دلیل دیگر که عشق به وطن وتلاش همگانی همه همشهریان برای رونق بیش از پیش این دانشگاه را می طلبد که هر جوینده علمی برای ادامه تحصیل به این دانشگاه برود.
ظلم به منطقه است در حالی که همه امکانات در شهر خودمان فراهم است بی هیچ منطق ودلیلی عده ای از همشهریان به دانشگاههای شهرهای اطراف بروند وهزاران خطر طی طریق در سرما وگرما وصرف ساعتها وقت برای رسیدن وسیله نقلیه را به جان بخرند تا به دانشگاهی دیگر بروند ،این در حالی است که همه امکانات در شهر خودمان فراهم است.
توصیه بنده حقیر این است که هر کس به زادگاهش عشق می ورزد،هرکس که خواهان پیشرفت شهرش می باشد،هرکس که به آینده خود وفرزندانش عشق می ورزد،هرکس که دستش میرسد که برای آبادانی این منطقه خشتی روی خشت بگذارد در همین چند هفته ی اخیر اگر هم در دانشگاهی دیگر ثبت نام کرده انصراف دهد وفقط وفقط در دانشگاه آزاد بادرود به تحصیل دانش بپردازد.
بامید اینکه روزی فرا برسد بادرود دارای بیشترین تحصیل کرده دانشگاهی باشد
دیدگاه کاربران ارجمند....
بادرودی
به گزارش خبرگزاری خانه ملت ، گروه دوستی – پارلمانی ایران و سریلانکا به
سرپرستی منصور آرامی و به منظور دیدار رسمی با مقامات این کشور به کلمبو
سفر کرد
این سفر که از تاریخ سی دی تا پنج بهمن انجام می شود، با
هدف گسترش مناسبات دو کشوردر حوزه های پارلمانی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و
اجتماعی صورت می گیرد.
در این سفر محمد فیروزی نماینده نطنز و بادرود و قمصر و عضو کمیسیون عمران مجلس نیز حضور دارد
تصویر از محل حادثه
صبح روز گذشته در حالی که رفتگران شهرداری مشغول آماده سازی روفوِژ وسط بلوار نیایش برای فضای سبز وگل کاری بودند ٰاتومبیل پراید با سرعت تمام وارد بلوار می شود وبا برخورد با ماشاالله رستگار وی از ناحیه سر به زمین خورده وراننده بدون توجه به هیچ مسائلی از صحنه می گریزد.
-زحمتکش ترین قشر جامعه ما رفتگران عزیزی هستند که با کمترین حقوق،شبانه روز در فصل سرد زمستان وگرم تابستان به امر خدمت رسانی به شهروندان اشتغال دارند . ای کاش حداقل در گذر از کوی وخیابانها یک خسته نباشید از ته دل به آنان بگوئیم.
-تابش شدید نور متمایل خورشیددر زمستان به علت غربی –شرقی بودن بلوار نیایش –خیابان شهید منتظری وخیابان امام که از پر تردد ترین خیابانهای شهر هستند این مطلب را میرساند که رانندگان گرامی جوانب کامل احتیاط را در ساعات اولیه بامداد در حین عبور از این خیابانها بنمایند.
-از همه مهمتر برای اولین بار است که در بادرود شاهد چنین صحنه های تلخی می باشیم که راننده ای به یک عابری بزند وبدون توجه به مسائل بعدی از صحنه بگریزد.بی شک راننده این وسیله یک همشهری از منطقه بادرود بوده است که در چنین وقت صبح زمستانی آنهم در یک خیابان فرعی شهر در حال عبور بوده . از این طریق به راننده محترم عرض میکنیم که بحمدالله حال عمومی آقا ماشا الله خوب است وخطر رفع شده پس انسانیت حکم می کند برای رضای دل این رفتگر زحمتکش وبی ادعا وآرام ومتین ورفع کدورتهای بعدی از دل خانواده اش مردانه خود را معرفی کرده وبپذیرید که به هر طریق بخشی ازاین حادثه توسط شما نقش بسته شده واندکی با خود بیاندیش که اگر بجای ماشا الله،ًّ طرف مصدوم خود شما می بودید واتومبیلی به شما می زد ودر می رفت چه حالی داشتید؟؟
انسانیت حکم میکند مردانه وار پا به میدان نهاده ومبتکر یک طرح غیر انسانی حداقل در این شهر نباشید که تا ابد نام شریفتان جزء اولینهای این تخلف آشکار در بادرود ثبت گردد
دیدگاه کاربران گرامی....
فری مشکی
دیدگاه کاربران گرامی....
پاسخ: