گلهای انار فرو ریخت

درحالی که امسال بادرود شهری مملو از انار را به ایرانیان نوید می داد ودر برخی از باغات انار تعداد گلهای انار به مرتب بیش از برگهای درختانش نمود داشت به یک باره بیش از 75% گلهای درختان انار فرو ریخت . عدم گرم شدن هوا در این موقع از سال ووزش بادهای موسمی، ریزش یکباره گلهای صورتی رنگ انار را در پی داشت . ولی با این حال پیش بینی می شود امسال میزان برداشت انار بادرود بیش از دو تا سه برابر سال قبل خواهد بود ودر این بین می طلبد که مسئولین محترم جهادکشاورزی به جای تحت پوشش قرار دادن محصول انار خود درختان انار را هم تحت پوشش بیمه قرار دهند تا بیش از این شاهد ایجاد خسارت بر این قشر محروم نباشیم.
برگزاری انتخابات هیئت رئیسه شورای شهر بادرود
انتخابات هیئت رئیسه شورای شهر بادرود با اندکی تغیر در ترکیب قبلی برگزار گردید . در این انتخابات به ترتیب آقایان ذبیح الله صولتیان رئیس –مجید کیانوش نائب رئیس وحسین مخلصی بعنوان خزانه دار شورای شهر بادرود برای مدت یک سال انتخاب گردیدند . در ترکیب جدید آقای عباس سیدی خزانه دار شورا جای خویش را به آقای حسین مخلصی داد .مخلصی بیش از 6 سال در دوره دوم ونیمه اول دوره سوم شورا کارنامه درخشانی در سمت خزانه داری شورای شهر عهده داربوده است .
دامپزشکی بجای واکسن قرص می دهد
بیماری تب برفکی دامنگیر اکثر دامداریهای منطقه گردیده گرچه این بیماری در وهله اول باعث تلف شدن دام نمی شود اما گوسفندان تازه بدنیا آمده را با خطر جدی مواجه می سازد. خدمت یکی از دامداران کوچ رو منطقه رسیدم دیدم از شدت تب اکثر گله 300 رأسی وی در دامنه کوه بی رمق افتاده اند . غم درچهره او نمایان بود گفت تا این لحظه 5 رأس بزغاله اش هلاک شده اند گفتم مگر واکسن تب برفکی نزده اید گفت قبل از وارد شدن به منطقه ییلاقی چون می دانستم این منطقه آلوده است با اداره دامپزشکی شهرستان تماس گرفتم وآنها گفتند تا لحظاتی دیگرباشما تماس میگیریم وهر چه منتظر ماندم کسی با من تماس نگرفت دوباره پیگیر واکس شدم با کمال آرامش گفتند واکسن نداریم وچون ما قانونأ نمی توانستیم در منطقه ای که پروانه چرای دام نداریم بمانیم،به منطقه خودمان رهسپارشدیم واکنون 10 روز است که مرتب پیگیرم واز واکسن خبری نیست وتمام گوسفندانم به این بیماری آلوده شده اند.
جای سئوال: مگر وظیفه اداره دامپزشکی با این همه نیرو وامکانات غیر از رسیدگی به امور دام منطقه چیز دیگری هم هست؟
این سهل انگاری اداره ای که بجای رساندن واکسنی که امروزه مورد نیاز یک دامدار مظلوم است قرص امروز وفردا به دامدار می دهد را چه کسی باید پاسخگو باشد؟
اگر بجای 5 رأس گوسفند یک دامدار بخش عظیمی از گوسفندان وی تلف می شدندآیا بازهم کک آقایان دامپزشکی می گزید یا بیخیال از هزار درد وبدبختی دامدار به پشت میزش در زیر کولر تکیه می زد وبا بیخیالی می گفت واکسن نداریم؟؟؟
ای کاش درد دردمندان را مرهمی می نهادند کسانی که دستی به آتش دارند.
دو م خرداد 76 بادرود باغرور تمام به ایران سلام کرد .یادش بخیر حال وهوای آنروزها .پس از 19 سال محروم ماندن از نماینده محلی درآن روز تاریخی وفراموش نشدنی بادرود به یکباره خروشید وطعم شیرین اتحاد را با تمام وجود لمس کرد .در دوم خرداد 1376 پنجمین انتخابات میان دوره ای مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه نطنز،بادرود،قمصر ونیاسر برگزار گردید .بادرودیها که تاآن تاریخ با ابطال انتخابات دوره پنجم وعدم راهیابی محمدرضا جوانی به این گمان رسیده بودند که می توان با وحدت ،قله های ترقی را به تسخیر درآورد این بار گرچه بادو کاندید(آقایان دکتر باغبانیان وحسین شفیقی) به میدان آمده بودند ولی مسائل سیاسی را به یکباره کنار نهاده وبرای ثبت یک روزتاریخی در اوراق این سرزمین مهر ومیترائی ،همگی به دور دکتر باغبانیان گردآمدند وبا آراء بالای 18 هزاری او را روانه خانه ملت کردند تا نام پرآوازه بادرود بر تارک مجلس شورای اسلامی بدرخشد .باانتخاب دکتر باغبانیان تمام شهر غرق در شور وشعف بود وتلاش شیطان صفتان ودشمنان این مرز وبوم برای مخدوش کردن آراء مردم وابطال وهم انگیز انتخابات بی نتیجه ماند وبدینسان بود که اولین نماینده محلی بادرودی روانه مجلس گردید . این طعم اتحاد تا مجلس ششم امتداد داشت . در بهمن 1378 بادرود با دو کاندید(آقایان دکتر باغبانیان ودکتر نیکزاد)وارد عرصه انتخابات گردید . با شروع تبلیغات ووساطت ریش سفیدان وبزرگ منشی دکتر نیکزاد ، وی از عرصه انتخابات به کنار رفت ومردم یک بار دیگر با تلاش خویش دکتر باغبانیان را با آراء بسیار زیاد از رقیب همیشگی(مسعود کریمپور)روانه مجلس نمودند.وادامه ماجرا....
اما افسوس که عده ای که برنمی تابیدند بادرود سری بین سرها برآورد وچشم دیدن رشد روز افزون وآبادانی این خطه را به هیچ شکل ممکن تحمل نمیکردند، با دسیسه های شوم وارد عرصه شدند وبا تلاش شبانه روزی در صدد ایجاد رخه بین این مردم همشکل ومتحد برآمدند وبا طرح مسائل کذائی وپیش پا افتاده قلب بادرود را از تپش انداختند تا بادرود یک دوره بدون نماینده را تجربه کندو اینک هر کس که چشم بصیرت دارد از این شرنگ تلخ تفرقه سر در گریبان اندوه فرو برده وبر آنچه که در 24 اسفند 1386 اتفاق افتاد تأسف واندوه می برد .
گرچه بااندکی درایت وبا حرکات بسیار زیبا وپسندیده ای که اخیرأ شروع شده نوید اتحاد بادرود 1390 را به همه همشهریان می دهد وبی شک فردا ازآن ما بادرودیهاست وسال دیگر بادرود شکوفا شدن گلبوته های اتحاد از دست رفته را با تمام قدرت به نظاره می نشیند.
یاحق ، علی یاریگر همه بادرود دوستان باد
فرماندار طفره می رود
بحث تغییر نام بخش امامزاده به بادرود همچنان یکی از مباحث داغ شهرستان است .این درحالی است که به علت پافشاری علی نساجی بخشدار بادرود تابلو ادارت بخش یک به یک درحال تغییرند.در این مدت ادارت ثبت اسناد واملاک-کمیته امداد- جهادکشاورزری –اوقاف وامورخیریه –دادگاه عمومی که عمدتأ دارای مسئولین غیر بومی هستند از بادرود به امامزاده تغییر یافته اند ودامنه ترویج نام امامزاده تا بدانجا پیش می رود که در گفتار مسئولین درحین افتتاح پروژه ناتمام استخر شنا هم از آن بنام استخر شنای امامزاده یاد گردیده وجالبتر اینکه در برگه ثبت نام اینترنتی استخدام آموزش وپرورش هم شهر محل آزمون را «شهر امامزاده» درج نموده اند.پیگیری یکی از کارمندان بخشداری برای تغییر نام بادرود به امامزاده در سر در تابلوهای ادارات بسیار قابل تأمل است .واین درحال است که طبق توافق بعمل آمده فی مابین فرماندار –بخشدار –رئیس شورای شهر ورئیس اداره اطلاعات مبنی بر اعلام موافقت شوراهای روستاها ،فرمانداری هم با نظر مساعد نسبت به تغییر نام اقدام خواهد کرد وشورای شهر در مهلت مقرر نسبت به جلب موافقت کلیه ی روستاها (بجز خالدآباد واریسمان) اقدام نموده ولی فرماندار 5 ماه است که از ارسال نامه به استانداری طفره می رود . نشست متعدد سیاسیون ومعتمدین واعضای شورای شهر وامام جمعه تاکنون فرماندار را متقاعد به نوشتن نامه موافقت تغییر نام بخش نکرده و وی همچنان امروز وفردا می کندوجالب است که چرا اینچنین برخی در مقابل خواست عمومی مردم جبهه می گیرند وحاضر به جلب رضایت قاطبه مردم یک منطقه نیستند که امیدواریم فرماندار با تحقق وعده هایش به تمام وهم انگیزهای چند ماهه مظلوم ماندن نام بادرود پایان دهد.
کرسی نطنز به کجا می رود؟
چندی پیش در حاشیه جلسه ای درخدمت گرانمایه پور نماینده مردم کاشان بودم .فرصتی پیش آمد تا از استان شدن کاشان و وضعیت حوزه انتخابیه بپرسم .درخصوص استان شدن کاشان به وی یادآور شدم که درصورت تصویب فرمانداری بادرود اهالی این دیار آمادگی خویش را برای این امر اعلام میدارند .اما در مورد وضعیت حوزه انتخابیه نکته جالبی در سخنان گرانمایه مشهود بود .وی اذعان داشت پس از بررسیهای زیاد مجلس واستان بدین نتیجه رسیده اند که بهترین گزینه برای تغییر در وضعیت تعداد نمایندگان این است که حوزه کاشان –آران وبیدگل –بادرود ونطنز مشترکأ دارای دو نماینده باشند که این گزینه مورد تأئیدمسئولین استانی هم قرار گرفته است .بدین ترتیب سهمیه جدید نمایندگی به مرکز استان تعلق خواهد گرفت وتعداد نمایندگان شهرستان اصفهان به 6 نفر افزایش وبا این طرح کاشان هم صاحب دو کرسی خواهد شد .
قابل توجه بادرودیها ونطنزیها اگر اندکی نسبت به این مسئله دیر بجنبید درآینده نزدیک بادرود ونطنز برای همیشه با نماینده بومی خداحافظی خواهد کرد .دراین بین خوشحالی تنها بر اردوگاه کاشانیها رسوخ کرده وبدون شک به علت جمعیت زیاد شهر کاشان هردو نماینده از اهالی کاشان خواهند بود. وجالب تر اینکه شنیده شده نماینده فعلی نطنز هم از این طرح استقبال نموده است . مردم ، مسئولین وموکلین عزیز حوزه انتخابیه نطنز،بادرود وقمصر اندکی ذکاوت خویش را بکار برید ونگذارید حوزه انتخابیه ای که بیش از 60 سال است دارای استقلال سیاسی است دستخوش تغییرات جبران ناپذیری گردد . ما بعنوان رسالت اطلاع رسانی خویش این خبررا درج کردیم حال برهمه مخاطبین محترم فرض است که برای دفاع از استقلال حوزه انتخابیه تلاش خویش را معطوف سازند.
وقایع التفاقیه بادرود در اردیبهشت 89
شهربادرود در اردیبهشت ماه شاهد این اتفاقات بوده است.
1-دراین ماه بادرود شاهد از دست دادن 6نفر از همشهریان عزیزمان بود .در روز اول اردیبهشت مرحوم عربعلی اسمعیلیان درسن 57 سالگی-در13 این ماه مرحوم ماشاءالله ولایتی درسن 88 سالگی –در22 این ماه مرحومه شمسی سیدی بادی درسن 75 سالگی-در25 اردیبهشت مرحوم علی موذنی درسن 85 سالگی –در26 این ماه مرحومه مریم چراغی همسر آقای همایون پورنرگس درسن 39 سالگی ودر 30 اردیبهشت امسال مرحوم عباس صالحیان در سن 55 سالگی جهان فانی را بدرود گفتند .روح همگی شاد وطلب مغفرت برای این 6 عزیز سفرکرده خواستاریم.
2-در این ماه تعداد 15 نفر به جمعیت شهرمان افزوده گردیدند . متولدین اردیبهشت 89 را 8 نوزاد پسر و7 نوزاد دختر تشکیل می دهند آرزوی سلامتی راهم برای متولدین این ماه خواستاریم.
3-در اردیبهشت امسال هم 14 نفر به خانه بخت رفتند .واقع گردیدن اردیبهشت با ایام فاطمیه علت کاهش آمار ازدواج نسبت به ماه قبل است.
4-در این ماه بادرود شاهد حضور معاون وزیر کشور ورئیس ستاد بحران وزارت کشور بود که بازدید یک روزه وی منتج به دستوراختصاص یکدستگاه آتش نشانی برای آستان مقدس بادرودودستور اختصاص اعتبار برای ادامه تکمیل پل راه آهن (خلیج فارس)وادامه کانال علی آباد بود.
5-درنیمه این ماه سیاسیون بادرود برای اولین بار دور قالی قرمز مهمانسرای شهرداری گرد هم آمدند تا بدور از سلائق سیاسی برای عمران بادرود یکدل وهم رأی شوند.
6-شهرداری هم از محل اعتبارات شهرداری پس از سه دهه اقدام به آسفالت بخش عظیمی از خیابان امام (خیابان اصلی) شهر نمود.که جای سپاس از شهردار وپرسنل زحمتکش واعضای شورای شهر راداراست
7-ایام شهادت حضرت فاطمه(س) دراین ماه با قداست تمام گرامی داشته شد .علاوه بر مراسم سنتی در منازل ،مسجد حضرت ابوالفضل شاهد سخنرانان برجسته کشوری بود.
8-بادرود در اردیبهشت شاهد بارش 13 میلیمتری بود که این بارش وگرم نشدن هوا آسیب جدی به جالیزهای خیار وارد نمود.
9-دراین ماه هم بدنیست بدانید بخاطر آغاز فصل گلابگیری در حومه کاشان زیارتگاه بادرود هم شاهد خیل عظیم گردشگران ومسافران بود که تقریبأ 160 هزار نفر در این ماه به بادرود سفر نمودند.
10-نهم این ماه هم مصادف با شهادت حضرت آقاعلی عباس بود که گرامیداشت شهادت این عزیز خلاصه شد به ارسال پیامک توسط شورای شهر به تمامی موبایل شهرستان –نصب پلاکارد شهادت بر سر در برخی از ادارات شهر وبرگزاری مراسم در صحن منور حضرت آقاعلی عباس(ع).
روزنامه مردم نو 4/2/89
بادرود-سرزمین مهر ومیترا
سعید رسولی
سرشته شد چو گل ما زآب وخاک وباد
میان باد نشستیم هرچه باداباد
سرای مهر ومحبت همیشه باد آباد
لذت دوچرخهسواری از زنجان تا مشهد درکویرسمنان را هنوزفراموش نکرده بودم که به اصرار یکی از دوستان وتماس ودعوت آقای سعید علیزاده ساعت 6 صبح پنجشنبه 26 فروردین سرقرار حاضر شدیم وبعد از احوالپرسی با دوستان و پیشکسوتان، آقایان حاج فتحا... بهرامعلیان وآقای آپرا وسرکارخانمها مهناز مقدم و تاران وآقای سیاوش انصاری به مدیریت آقای آپرا به طرف کاشان حرکت وساعت 8 در ساوه بعد از صرف صبحانه به حرکت ادامه داده و با کمی اشتباه، در مسیر 42 کیلومتری کاشان، در کنار روستای مشهد اردهال در پای کوهی، گنبد و بارگاهی خوشمنظره با کاشیکاری طلایی و گلدستههای آبیرنگ، خودنمایی میکرد که آن را بارگاه سلطان علی بن محمد باقر (ع) میگویند. مراسم مشهور قالیشویان در همین امامزاده هرساله برگزار میگردد. انگار دعوت شده بودیم در جوار امامزاده بر سر مزار شاعر ونقاش معاصر شعر نوی ایران سهراب سپهری(روحش شاد) فاتحه بخوانیم. پس از آن دوباره به راه ادامه دادیم.
ساعت 2بعدازظهر برای صرف نهار در یکی از پارکهای کاشان اتراق کردیم و سفر خود را به بادرود، سرزمین مهر و میترا ادامه دادیم. با قرار قبلی که خانم تاران با آقای صولتیان داشتند ساعت 4 و 30 دقیقه میزبانان منتظر را در امامزاده آقا علی عباس برادر امام رضا (ع) دیدیم. بعد از سلام و احوالپرسی به دستور سرپرست برنامه، حاج عباس صولتیان، سریعاً کولهها را در وانت مزدا جاسازی کردیم و ماشینهای خودمان را در امامزاده گذاشته و پیادهروی را با سرعت حداقل 8کیلومتر درساعت به طرف بیابان شروع کردیم. سرپرست برنامه از آمادگی همراهانمان متعجب شده بود. چای آتشی وگرم را که از قبل توسط دوستان دیگر سرپرست آماده شده بود، در دل بیابان حدود ساعت 19 و 30 دقیقه نوشیدیم.
کمکم شفق نمایان بود و عروس جهان، خورشید کویر، قصد خداحافظی را داشت و ما بر سرعتمان افزوده بودیم و در آخر کار شروع به دویدن در مسیر کویری کرده بودیم. هوا کمکمک تاریک میشد و دلاور سیاهیها بر سرزمین کویر نورافشانی میکرد، گویی نورمنعکس شده از یار دور خود، خورشید خانم را به ما ارزانی میکرد تا در سیاهی کویر به مقصد خود که قلعه کرشاهی بود برسیم. اواخر پیادهروی دوستان کویری که با ماشین مزدا ما را اسکورت میکردند در بلندیهای کویر آتشی روشن کرده بودند که ما ره به ناکجاآباد نبریم وخستگی پیادهروی 27کیلومتر در دل وجانمان نماند. شب کویر، گویی در گوشت زمزمه تنهایی و وزن سکوت را میخواند تو باید میرفتی. ناخودآگاه یاد شاعر مرحوم سپهری افتادم:
روشنی را بچشیم
شب یک دهکده را وزن کنیم، خواب یک آهو را
گرمی لانه لکلک را ادراک کنیم
روی قانون چمن پا نگذاریم
در بوستان گره ذایقه را باز کنیم
و دهان را بگشاییم اگر ماه در آمد
و نگوییم که شب چیز بدی است
و نگوییم که شب تاب ندارد خبر از بینش باغ ......
باقی مسیر را که حدود سه کیلومتر بود به فرموده سرپرست برنامه با ماشین طی کرده و به قلعه کرشاهای رسیدیم.
قلعه کرشاهای در موقعیت جغرافیایی 55/33 درجه شمالی و 06/52 درجه شرقی، واقع در جنوب کویر بندریگ، شمال شهرستان ابوزیدآباد و در نزدیکی ارتفاعات کوه یخ آب، در استان اصفهان قرار دارد.
این قلعه از خشت و گل ساخته شده و هم اکنون از آثار بر جای مانده از زمان قاجار است. این قلعه یکی از قلعههای مهم سردار حسین کاشی یکی از راهزنان و یاغیان دوره رضاخان بوده و هنوز آثار گلولههای توپ در نبرد نیروهای دولتی و نیروهای سردار حسین کاشی در این قلعه بر جای مانده است.
درمحوطه قلعه نهرآبی و استخری، سفرهای توسط خانمهای میزبان برنامه چیده شده که ما را پذیرا شد وآتش افروخته میزبان وهمراهان او خستگی ما را بدرکرد و ما با خوردن شام لذیذ شکوه کویر را نظارهگر شدیم. این آسودگی خیال را مرهون خانمهای میزبان برنامه بودیم که زحمات زیادی را تحمل کرده بودند. آخرین ساعات برنامه باز با آوازهای ترکی آقای آپرا در هم آمیخت و دوستان ما را سر ذوق وشوق آورد. توضیحات آقای صولتیان در مورد گویش محلی که به فارسی اصیل یا همان فارسی دری معروف است تا ساعت 12شب ادامه داشت.
کویرها، جاذبه خاص خود را دارند واین مناطق بی روح که معیارهای انسانی را به تمسخر گرفتهاند، اثرعظیمی بر مشاهدات و تفکرات میگذارند. دنیایی که ما در جستجویش بودیم به سان ستارهای تنها، بیحرکت و رها از هرگونه مسائل گذرا، فراسوی مرگ و زندگی قرار دارند. برای کسانی که با او بیگانهاند مفهومی جز بیم و هراس ندارد و در قلب کسی که با زیباییها و هراسهایش آشنا شده، شوق غیرقابل تسکین برای بازگشت دوباره جا داده است. کویر، کسی را که یک بار گرفتار افسونش شده باشد رها نمیکند.
کویر هرچند در سکوت وبرهوت خود اسرار بسیاری را پنهان نموده و بسیاری از وقایع تلخ و شیرین تاریخ این سرزمین را در دل خود جای داده است اما هنوز هم با پیشرفتهای سریع جهان ، صدای زنگ اشتران و آرامش خاطر خستگانی که در پناه آب انباری و یا کاروانسرایی اتراق نمودهاند در جای جای کویر مترنم است. (حسین نقدی بادی، مولف کتاب یادمان کویر بادرود)
در کویر بیرون از دیوار خانه، پشت حصار ده، دیگر، هیچ نیست. صحرای بیکرانه عدم است؛ خوابگاه مرگ و جولانگاه هول، راه ، تنها به سوی آسمان باز است !…
آسمان، کشور سبز آرزوها، چشمه مواج و زلال نوازشها، امیدها و …..انتظار! انتظار ! …سرزمین آزادی، نجات، جایگاه بودن و زیستن، آغوش خوشبختی، نزهتگه ارواح پاک، فرشتگان معصوم ، میعادگاه انسانهای خوب؛ از آن پس که از این زندان خاکی و زندگی رنج و بند و شکنجه گاه و درد، با دستهای مهربان مرگ ، نجات یابند.
شب کویر، این موجود زیبا و آسمانی که مردم شهر نمیشناسند. آنچه میشناسند شب دیگری است، شبی است که از بامداد آغاز میشود شب کویر به وصف نمیآید.
آرامش شب که بیدرنگ با غروب فرا میرسد ـ آرامشی که در شهر از نیمه شب، درهم ریخته و شکسته میآید و پریشان و ناپایدار ـ روز زشت و بیرحم و گذران و خفه کویر میمیرد و نسیم سرد و دلانگیز غروب ، آغاز شب را خبر میدهد.
صبح زود با صدای صلاه آقای فروزاد همه بیدار شدیم و بعد از نماز صبح و خوردن صبحانه گشت وگذاری در درون قلعه داشتیم و دوباره سوار بر ماشینها شدیم و 9صبح جمعه به تپههای شنی کویر رسیدیم.
آنچه در کویر زیبا میروید، خیال است ! این تنها درختی است که در کویر خوب زندگی میکند. میبالد و گل میافشاند و گلهای خیال ! گلهایی همچون قاصدک، آبی و سبز و کبود و عسلی، هر یک به رنگ آفریدگارش، به رنگ انسان خیالپرداز و نیز به رنگ آنچه که قاصدک به سویش پر میکشد و به رویش مینشیند. کویر انتهای زمین است؛ پایان سرزمین حیات. در کویر گویی به مرز عالم دیگر نزدیکیم؛ در کویر خدا حضور دارد.
دوستان با علاقه خاصی کفشها را از پا درآورده و بر روی ماسهها قدم گذاشتند، همان ذات طبیعی کودکانه که آن را در درون خود پنهان نمودهایم. سختی راه رفتن برروی تپههای شنی مرا یاد مردمان کویر انداخت که چگونه در این مسیر بیهیچ گله وشکایتی رفت و آمد میکنند و ما غرق در خودخواهیهای ماشینی هرروزه سرزمین خود را به سوی کویری شدن بیشتر، هدایت میکنیم. تنها حصار دور کویر، تاغهای گز و نیهای کویر میباشند که ملتمسانه شنهای روان را از پیشروی باز میدارند اما چه تلاش سختی است.
تاساعت 10 و 30 دقیقه در کویر پیادهروی کرده و با دیدن کاروان شترهای بیساربان و بچهشترها با نفربرهای بیابانی که در صبر و طاقت زبانزد هستند، خداحافظی کرده وسواربر ماشین به امامزاده آقا علی عباس برگشتیم.
نوبت به بازدید از دیگر شگفتی محل، به نام رودخانه خشک رسیده بود. وقتی برای اولین بار به این آبراهه خشک مینگری، خروجی قضیه را متصور میشوی که با چه شتابی رگبارها وسیلابهای کویر، خراشی عمیق در چهره صاف کویر میگذارند تا درههایی به ارتفاع حدوداً 100متری به وجود آید که فرسایش یافته و چهرهای نو در این منطقه بگیرد. صعود از دیوارههای طرفین رودخانه توسط بعضی از اعضا گروه ما را تا ساعت یک به خود سرگرم کرد.
پس از بازدید رودخانه خشک در مسیر کنار نهرآبی، سفره ناهار با لوبیا پلوی خوشمزه میزبان وسبزیهای لطیف باغچه آقای محمودی به ما انرژی بخشید.
نوبتی هم باشد نوبت بازدید از نگین کویر یعنی روستای ابیانه بود که با همراهی آقای صولتیان و توضیحات وی، به روستای دیرینه و سنتی که به ماسوله کویر مشهور است، رفتیم. ویژگیهای منحصربه فرد آن به اعتبار معماری بومی و بناهای تاریخی پرتنوعش از روستاهای استثنایی ایران است. درباغهای مصفای زردآلو، گردو و....گشتیم و ساعت 17 و 30 دقیقه به بادرود رفتیم.
جناب محمودی ما را میهمان شام آخر کردند. آش محلی خانم محمودیان وخانم صولتیان که خیلی خوشمزه و در اجاقهای گلی پخته شده بود، بر روی سکوی خانهباغ آقای محمودی به همراه چای خیلی چسبید. میزبانان وسایل را چنان جور کرده بودند که انگار فضای خانه خودمان است. آقای صولتیان بر روی صفحه سنگی اجاق که از کویر به یادگار آورده بود با دمبه گوسفند، نیمرو درست میکرد که مزه آن هنوز هم زیر زبانم است و املتهای خانمهای میزبان سبب دلبستگی بیشتر ما به مردمان این منطقه و ایمان به خلوص و میهماننوازی کویریان شده بود که یکی دیگر از روابط انسانی ناگسستنی را رقم زد.
ما شب به یاد ماندنی را در خانه آقای محمودیان به صبح رساندیم و با بدرقه آقایان صولتیان و محمودی به سمت زنجان رهسپار شدیم وساعت 13 و 30 دقیقه دقیقه به شهرمان رسیدیم.
در آخر ذکر این مطلب را ادای وظیفه میدانم که از تکتک آقایان عباس صولتیان،عباس علی اعرابی،احمد فروزاد، مجتبی اکبری وآقای محمودی، همسر و خانواده آقایان وتنی چند از خانمهای ورزشکار که نام آنها را در ذهن ندارم، یادآوری کنم که در این برنامه چنان محبتی در حق گروه میهمان کردند که بر دلهای ما اثری ماندگار حکاکی کرد. زندهباد مردان وزنان شیر پاک خورده دیار کویر که رسم انساندوستی و میهماننوازی را در دل برهوت کویر آموزش میدهند وتدریس میزبانی میکنند.
احسان هنری نیست به امید تلافی، نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید.
بی خیال از خیار بادرود
بارش پراکنده باران بهاری خیار بادرود را دچار آفت شدید نموده است.با گذشت دو ماه از آغاز سال جدید بارش متناوب باران بطور متوسط هفته ای 4 روز در منطقه بادرود ادامه دارد . بارش باران گرچه خوشحالی مضاعفی را برای دامداران به همراه داشته اما باعث نگرانی کشاورزان شده است. آفت قارچی سفیدک باعث از بین رفتن دهها هکتار جالیز خیار بادرود گردیده است . بنا به گفته یکی از کارشناسان جهاد کشاورزی بادرود این بیماری ناشی از بارندگی پراکنده وعدم گرم شدن هوا در این فصل می باشد. قارچ سفیدک باعث بنفش وسپس خشک شدن برگ خیار گردیده وبه تدریج به کل بوته خیار آسیب می رساند. این کارشناس تأکید کرد مصرف کود اوره سفید برای این نوع آفت بسیار خطرناک بوده ودرخشک شدن بوته خیار تأثیر به سزایی دارد وی بهترین راه را در حال حاضر استفاده از کود تقویتی وسمپاشی مزرعه با سم قارچ کش عنوان کرد.بخش بادرود با برخوردادری از 250 هکتار سطح زیرکشت خیاریکی از مناطق مهم خیار خیز کشور محسوب که خیار موسوم به گل به سر بادرود یکی از صیفی جات مشهور کشور به شمارمی آید.روزانه بالغ بر 20 تن خیار از مزارع بادرود برداشت که با شروع این آفت این میزان به یک پنجم کاهش یافته است. میزان برداشت خیار در هرهکتار از جالیز های بادرود به مقدار60 تن می باشد