بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

بادرود-پایتخت تاریخی فلات مرکزی

بادرود- چهارمین مهد گردشگری مذهبی ایران

تجلیل از هنرمند بادرودی

مراسم تجلیل از مرحوم حمید عاملی بادرودی در سال گذشته 
عاملی یکی از بزرگانی است که در زمینه ادبیات شفاهی فعالیت‌های چشم‌گیری داشته است.اگر قبول داشته باشیم که رسانه متعلق به عموم مردم است پس هنرمندان سرمایه‌ای ملی هستند و من از آقای عاملی سپاسگزارم.
بزرگداشت حمید عاملی پیر قصه‌گوی ایران، امروز ـ 10 دی‌ماه ـ در استودیو 8 رادیو تهران برگزار شد.

به گزارش ایسنا، این مراسم با حضور محمدحسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسن خجسته معاون صدا، حمیدرضا خزایی قائم مقام صدا، سکینه احمدی مدیر رادیو تهران و جمعی از پیشکسوتان رادیو چون امیر میریان، ایرج برخوردار، ژاله علو، مریم نشیبی، عباس تهرانی، محمد سارنگ، شرفی، مهدی صدیفی، منوچهر آذری و غزل تاج‌بخش،‌ امیر نوری و کاوه گلستانه برگزار شد.

در این مراسم حمید عاملی را درحالی‌که روی صندلی نشسته بود به استودیو 8 آوردند. او با دیدن این استودیو که یادآور دوران فعالیتش بود به وجد آمد و بلافاصله پس از حضور در آن شروع به صحبت کرد و گفت: من از خردادماه تاکنون،هفت بار در بیمارستان بستری شده‌ام بعد از این مراسم هم به بیمارستان می‌روم تا خوب شوم و دوباره برگردم و دیدن شما مرا بسیار خوشحال کرده است.

وی افزود: من پنجاه سال از زندگی خود را در رادیو گذراندم. از سال 1330 تا 1340 از شنبه تا پنجشنبه من در استودیو ارگ بودم.

این پیشکسوت صدا در ادامه گفت: در زمان ورود از مرحوم نصرت‌الله محتشم خواهش کردم که کارکردن در رادیو را یاد بگیرم. فعالیت‌کردن زیرنظر هوشنگ سارنگ و محتشم به مراتب بهتر از این بود که دو خط داستان شب بخوانم.

به گزارش ایسنا، پس از پایان صحبت‌های عاملی که با اشک‌های مریم نشیبی همراه بود، ژاله علو- پیشکسوت رادیو و دوبله- اجرای برنامه بزرگداشت روای قصه‌های هزار و یک شب را برعهده گرفت و بخش‌هایی از برنامه‌هایی که عاملی در آن‌ها قصه‌گویی کرده بود مثل «یک شب از هزار و یک شب» پخش شد.

سپس صدای پیر قصه گویی ایران که مشخص بود به تازگی ضبط شده است در استودیو 8 طنین‌انداز شد و گفت: الآن نمی‌توانم قصه‌ بگویم، چون جان حرف‌زدن ندارم. من با رادیو بزرگ شده‌ام و به آن عشق ورزیده‌ام. همه‌چیز من رادیو است. امیداورم که بتوانم دوباره پایم را در میدان ارگ و محوطه رادیو بگذارم.

در ادامه این مراسم سکینه احمدی ـ مدیر رادیو تهران ـ اظهار کرد: عاملی یکی از بزرگانی است که در زمینه ادبیات شفاهی فعالیت‌های چشم‌گیری داشته است.اگر قبول داشته باشیم که رسانه متعلق به عموم مردم است پس هنرمندان سرمایه‌ای ملی هستند و من از آقای عاملی سپاسگزارم.

پس از صحبت‌های احمدی بخش‌های دیگری از صحبت‌های پیر قصه‌گویی ایران پخش شد که می‌گفت: گویندگی را از سال 1337 با برنامه «کارگران»آغاز کردم قبلاً با گروه کودک کار می‌کردم و پیش‌تر از آن ،در دبیرستان قصه می‌گفتم. پس من با میکروفن بزرگ شده‌ام.در هفت‌سالگی هم روی صحنه تئاتر فردوسی با نمایشنامه «پرده آبی» رفتم.

عباس تهرانی، تهیه‌کننده پیشکسوت یکی دیگر از حاضران در این مراسم بود که پشت میکروفن قرار گرفت و از خاطرات خود با عاملی گفت: از حمید هرچه بگویم کم گفته ام. او بسیار با گذشت، موقع‌شناس و صمیمی است در برنامه‌های مختلفی با هم همکاری کردیم مثل «نغمه‌های خاموشی» و «زیر آسمان کبود». یکی از برنامه‌هایی که حمید نقش اصلی آن را می‌گفت «جانی دالر» بود که او در نقش «سرگروهبان والش» صحبت می‌کرد.

به گزارش ایسنا، در ادامه مراسم بزرگداشت عاملی، صدرالدین شجره- گوینده و کارگردان نمایش‌های رادیو- اظهار کرد: زمانی‌که به رادیو آمدم 14 ساله بود اما سعی می‌کردم سن خود را بیشتر نشان دهم و کارهایی برای رسیدن به این مقصودم انجام می‌دادم. حمید از جمله مشوقان من بود. او روزی مرا به کناری کشید و گفت می‌دانم که سن زیادی نداری پس همان‌گونه که هستی رفتار کن.

وی افزود: حمید بسیار آدم مهربان، نازنین و مودبی است که همیشه برای بودن دیگران جایی در قلب خود داشت ضمن این‌که دوست داشت دیگران هم با او همین‌گونه رفتار کنند.

غزل تاج‌بخش یکی دیگر از همکاران عاملی بود که پشت میکروفن قرار گرفت و درباره پدر قصه‌گویی ایران گفت: مهرماه سال 1360 در بحران جنگ تحمیلی و موشک‌باران و در شرایطی که پسرم در جبهه بود، برای رفع دلتنگی تصمیم گرفتیم زمانی‌که دور هم جمع شویم شعرخوانی کنیم. پس از مدتی انجمن ادبی غزل را با همکاری آقای سید ضیاء‌الدین سجادی راه‌اندازی کردیم که آقای عاملی نیز نقش بسزایی در تاسیس آن داشت. این جلسات از سال 1360 تاکنون هرماه یک‌بار برگزار می‌شود و یاد و خاطره حمید عاملی همیشه در آن بوده است.

وی با بیت ای «روزگار مشت خود خسته می‌کنی/ کوه از خراش ناخن تو خم نمی‌شود»، صحبت‌های خود را پایان داد.

در ادامه مریم نشیبی، گوینده پیشکسوت رادیو و دوبله درحالی که بغض خود را فرو می‌خورد صحبت‌های خود را آغاز و اظهار کرد: ای کاش قبل از این‌که مشکلی برایمان به وجود آید همدیگر را بنوازیم، چراکه خدا نیز با این کار به ما توجه بیشتری می‌کند.


وی با اشاره به جشنواره ی قصه گویی شیراز گفت: حضور من در این جشنواره جسارت بود که با توجه به نبود امکان حضور آقای عاملی صورت گرفت.

این گوینده با اشاره به این‌که من نیز همانند عاملی آرزوی قصه‌گویی در رادیو را دارم با علاقه و حسرت زیادی اظهار کرد: اکنون به لطف الهی از طریق اینترنت گویا برنامه «شب‌بخیر کوچولو» پخش می‌شود و همین مساله خوشحال‌کننده است.

در ادامه این مراسم یکی از شنوندگان رادیو تهران گفت: روزی که با آقای عاملی در آسایشگاه معلولان و سالمندان کهریزک بودیم او از همان غذایی که به دهن معلولان می‌گذاشت خود می‌خورد و به من نیز می‌داد و می‌گفت ما چندان تفاوتی با یکدیگر نداریم و باید همیشه به فکر یکدیگر باشیم.

وی افزود: قصه‌های روزهای جمعه را هیچ‌وقت از یاد نمی‌برم از این قصه‌ها نکات زیادی یاد گرفتم.

در بخش دیگری از مراسم تجلیل از حمید عاملی، دکتر حسن خجسته اظهار کرد: این‌گونه مجالس رنگی از عرش خدا دارد؛ نگاه‌ها، حرف‌ها، حس صداها حال و هوای دیگری به این جلسه داده است.

وی با اشاره به تحقیقی که درباره «قصه‌های ظهر جمعه» شده است گفت: پایان‌نامه‌ای در این زمینه به نگارش درآمده که عناصر جذابیت این برنامه را بررسی کرده است و در آن آقای عاملی حداکثر نمره را به دست آورده است.

معاون صدا در ادامه تأکید کرد: افرادی مانند آقای عاملی مدال زرینی به سینه ستبر رادیو هستند، عاملی چه باشد و چه نباشد رادیویی محسوب می‌شود و هرچه برازنده عاملی است برازنده رادیو نیز هست و برعکس.

وی افزود: سازمان‌های رسانه‌ای به ویژه رادیو احتیاج مبرمی به دانسته‌ها و تجربیات (سینه) عاملی دارند که گاهی بیان‌کردنی نیست، اما صداوسیما باید تمام تلاش خود را برای بهره‌گیری از این تجربیات به عمل آورد.

خجسته در ادامه گفت: عاملی برکت است؛ این‌گونه پیشکسوتان باید بر سر ما منت بگذارند و نباید حس کنند که بار گرانی هستند. این افراد در جایگاهی هستند که سازمان صداوسیما سخت به آن‌ها نیازمند است.

وی اضافه کرد: اگر اطلاعات و تجربیات افرادی مانند عاملی سینه‌ به سینه منتقل شود هر فرد می‌تواند از آن استفاده کند و علاوه بر آن به گونه‌ای عمل کنند که دیگران هم بتوانند از آن بهره ببرند.بنابراین ما به عنوان نسل‌های بعدی مکلف به حفظ این سرمایه‌ها هستیم.

معاون صدا با اشاره به ویژگی‌های اخلاقی عاملی گفت: از سال 70 که به رادیو آمدم تاکنون هیچ‌کس از آقای عاملی گله‌ای نداشته است او هم از لحاظ حرفه‌یی و هم از نظر اخلاقی فردی برجسته بوده است البته من پنج سال هم مستقیماً در حضور ایشان بودم .

با پایان صحبت‌های خجسته عاملی با بیان این‌که تلاش می‌کنم که خوب شوم و برگردم اظهار کرد: سرطان شد مچاله در مشتم / به امید و اراده آن را کشتم

وی افزود: من با 202 اثر ثبت‌شده در خانه کتاب یکی از پیشکسوتان اهل قلم هستم. در رادیو هم جزو گویندگان پیشکسوت بودم و سعی می‌کنم زنده بمانم و بار دیگر در پیشگاه ملت شریف و نجیب ایران حاضر شوم.

در ادامه این مراسم حسین صفار هرندی ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ گفت: ما همه مدیون آقای عاملی هستیم من هم به اعتبار مسوولیت خود و هم از منظر شخصی مدیون ایشان هستم.

وی افزود: آقای عاملی با عنوان یک تولیدکننده فرهنگی عمومی به ویژه برای آینده‌سازان ایران جایگاه ویژه‌ای دارد. او آثار قلمی و کلامی بی‌شماری را پدید آورده است

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اضافه کرد: از دیدگاه شخصی نیز مدیون او هستم، یادم نمی‌رود که او چگونه با برنامه‌های خود جای خالی ما را برای خانواده‌هایمان پر می‌کرد و چه زیبا فرزندان ما را به راه خدا، خوبی و شناخت دوست و دشمن از یکدیگر راهنمایی می‌کرد.

در پایان این مراسم از طرف معاون صدا، مدیر صدای ارگ و مدیر رادیو ایران هدایایی به پیر قصه‌گوی ایران تقدیم شد.
 

دو نکته ضروری

بادرودمطالب منتشره در ذیل این وبلاگ برگرفته از شماره 20 ماهنامه بادافشان است  وعکس ذیل که شامل توانمندیها ومعرفی پتانسیلهای شهر بادرود می باشد از آرشیو یکی از دوستان به وبلاگ رسیده ودرج نام شورای شهر بادرود عین جمله ای است که در ذیل عکس مذکور درج گردیده بود.پس خدای ناخواسته تلقین نگردد که مطالب مندرج وابسته به شورای محترم شهربا درود می باشد.

 ... من اینجا ریشه در خاکم.

من اینجا عاشق این خاک از آلودگی پاکم.

من اینجا تا نفس باقیست می مانم.

من از اینجا چه می خواهم ، نمی دانم !

امید روشنایی گرچه دراین تیرگی ها نیست ،

من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم.

من اینجا روزی آخر از دل این خاک ، با دست تهی

                                                   گل بر می افشانم.

من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه ، چون خورشید

سرود فتح می خوانم ،

                        و می دانم تو روزی باز خواهی گشت . 

پیام آخر

انار ،انتخابات ومرگ یک هنرمند درسال 1386 بادرود 

1-سال 1387 در حالی آغاز گردید که غرش تندر آسای اره های برقی ساقه های ستبر انار نادری بادرود را نقش برزمین می ساختند .درختانی که بعضأ نیم قرن تمام نان آور تعداد زیادی خانوارهای بادرودی بودند در حادثه شوم یخ زدگی نیمه دوم دی ماه ونیمه اول بهمن سال گذشته برای همیشه به تاریخ پیوستند .انارستانهائی که تا مرز 14 درجه سانتیگراد زیر صفر را بجان تحمل می کردند در این یک ماه در سرمای تا 22 درجه در انجماد کامل به سربردند تا بادرود به مدت 5 سال با انار وصادرات وخرید وفروش وجشنواره های شاد ومفرح انار خداحافظی کند .انار نادری بادرود که جزء 5 ارقام مهم انار ایران از حیث کیفیت به شمار می رفتند امسال پیغام آور هنر کشاورزان خستگی ناپذیر این دیار به جهانیان نخواهد بود . طی چند سال اخیر با اجرای جشنواره انار وتبلیغ این میوه واقعأ نادر بهشتی ،انار بادرودجا پائی در بازار داخلی وخارجی باز کرده وسر از همه سران سرافرازتر بر فراز آسمانها می گشود که به ناگاه در سرمائی که پیران در 50 سال گذشته بیاد نداشته اند ودر پی بارش برف 17 دی ماه سال گذشته ویخ زدگی بی نظیری که نزدیک به یک ماه ادامه داشت وبعضأ شبها برودت سرما تا مرز زیر 22 درجه سانتیگراد رسید مرگ ناگهانی انار بادرود رابه ارمغان آورد وتمامی 1700 هکتار باغات انار بادرود به توده ای از ذغال مبدل گردید .

2-در آخرین روزهایی زمستان 86 وآنگاه که خورشید همیشه تابان بادرود از فلق کوههای لطیف به سوی شفق کوههای کرکس در حرکت بود مردم بادرود به یمن دودسته شدن در انتخابات ورقابت سخت وفشرده انتخاباتی در منطقه، کرسی مجلس هشتم راپس از ده سال مدواوم به یک غیر بادرودی واگذار کردند .24 اسفند روزی بود که گرچه حضور همیشه در صحنه مردمان این دیار مثل همیشه در پای صندوقهای رأی برگ زرین دیگری بر افتخارات منطقه می افزود ولی وجود دو کاندید محلی وعدم عقب نشینی یکی از این دوپزشک بزرگوار از صحنه انتخابات باعث گردید که با وجود 20 هزار از 32 هزار رأی منطقه پرچم انتخابات بادرود توسط این دو به اهتزاز در نیاید واختلافات سلیقه ای سیاسی در این خطه باعث گردید تا پس از یک دهه سازندگی وتلاش برای عمران بادرود ، مشعل خدمتگزاری به دست یک پزشک غیر بادرودی بیافتد .

3-در دی ماه سال 86 مردم بادرود در سوگ یکی از چهره های هنری کشور گریستند .

زنده یاد حمید عاملی بادرودی که با 64 بهار عمر جاودانه سالها در خدمت هنر ایران زمین جبهه سائید در 18 دی ماه سال گذشته چهره در نقاب خاک کشید . حمید عاملی راوی قصه های ظهر جمعه وهزار ویک شب یکی از هنرمندان بنام کشور محسوب می گردید که بر اثر عارضه سرطان ریه پس از چند مدت بیماری به دیار باقی شتافت ودر قطعه هنرمندان بهشت زهرا در جوار دیگر هنرمندان بنام کشور جای گرفت. وی در سال 85 در جشنواره انار بادرود به اجرای برنامه هنری پرداخت، روحش شاد ویادش تا ابدگرامی

+++++++++++++

دکتر باغبانیان، امیر کبیر بادرود

در دوم خرداد 1376 دکتر علی باغبانیان با برتری نسبی موفق شد کرسی مجلس پنجم در انتخابات میان دوره ای مجلس در حوزه انتخابیه بادرود، نطنز، قمصر ونیاسر رااز آن خود نماید . روحیه مردمداری وعشق خدمت که جزء ذات پاک این مرد شریف بود باعث گردید تا مردم قدرشناس وفهیم این حوزه برای دو دوره متوالی دیگر بیعت خویش را باوی اعلام نمایند . ده سال خدمات ارزشمند دکتر باغبانیان در تمام حوزه انتخابیه چنان ازنمودی ماندگار برخوردار بود که شهره خدمت رسانی این بزرگ مرد تاریخ تمام مناطق اطراف را در برگرفت وتلاش وی برای اجرای مساوات وعدالت اجتماعی در صفحات زرین تاریخ برای همیشه خواهد درخشید از آنجا که بادافشان متعلق به مردم شریف بادرود است ومن باب یادآوری بخشی از تلاشهای ارزنده دکتر باغبانیان در شهر بادرود را باهم مرور می کنیم امید آنکه مورد توجه سالکان خداجوی و واقع بین قرار گیرد

 تأسیس تعداد  19اداره یا نمایندگی مستقل دوائر دولتی که با توجه به تازه تأسیس بودن بخشداری نسبت به بخشهای اطراف کاملأ نشان از جدیت آقای دکتر باغبانیان راداراست  نظیر بخشداری،مخابرات،تأمین اجتماعی،بیمه خدمات درمانی،آب وفاضلاب،هلال احمر،بهزیستی،بانک رفاه کارگران،موسسه مالی سینا،منابع طبیعی،امور مالیاتی،اوقاف وامور خیریه،شهرداری خالدآباد،کاروامور اجتماعی،ثبت اسنادواملاک،دادگاه عمومی،آموزش وپرورش،دانشگاه آزاد اسلامی،ارتقاءاداره برق

-احداث ،راه اندازی ویا تجهیز: مرکز بهداشتی شهید شریفیان،مرکز فیزیو تراپی،بیمارستان،دیالیز،آزمایشگاه،استخر شنای ورزشگاه کارگران،شهرک صنعتی، اورژانس 115،سکوی تماشگران ورزشگاه،سالن بانوان،دبستان 17 شهریور،تالار فرهنگ ارشاد اسلامی،دستگاه سونوگرافی والکتروشوک،دبیرستان شهید باهنر.سالن کشتی

-احداث جاده حسین آباد به فمی،قلعه گوشه به اردستان،هنجن به سرآسیاب ،راه اندازی دفتر رجاء،پیگیری ایجاد پل برای ورودو وخروج وسائل نقلیه از بادرود به اتوبان کاشان اصفهان (ترگل)،احداث 4 باب پل 15 متری برروی جاده ترانزیت در میدان غدیر،پیگیری ادامه باند دوم بادرود به کاشان،کمک بی شمار به شهرداری جهت آسفالت معابر،روشنائی عوارضی ومحوطه ترگل وبلوار شهید مطهری بادرود،تصویب طرح توسعه راه آهن وآغازساخت خط راه آهن بادرود به گرمسار،،،،،،

- پیگیری پرداخت حق جذب مناطق محروم برای منطقه،تمدید وام خشکسالی کشاورزان،برق رسانی به دامداریهای سنتی،مساعدت جهت اختصاص وسائط نقلیه ولوازم اداری به کلیه ادارات بخش ،پیگیری جهت ثبت آثار تاریخی منطقه در فهرست آثارملی کشور،پیگیری ایجاد سایت اداری ،تصویب شهرک صنعتی در هیئت وزیران،بهسازی ناحیه صنعتی سرآسیاب،همکاری در جذب سرمایه گزاری برای احداث کارخانجات در منطقه،برگزاری کنکور سراسری در بادرود.

- پروژه عظیم گازرسانی به تمام نقاط حوزه انتخابیه ،تصویب اجرای آبرسانی از زاینده رود به بادرود،تصویب اجرای سیستم فاضلاب شهری،اجرای طرح بیمه قالی بافان روستائی،کمک به امر ساخت مساجد،نصب وتجهیز دستگاه بی تی اس برای تلفن همراه، برگزاری جشنواره بزرگ اناربادرود.

واین گوشه ای از خدمات ده ساله نماینده ی پرتلاشی است که با صداقت وایمانی راسخ جهت رفع محرومیت در این خطه تلاش نمود . گرچه برخی از بی مهری ها مانع از ادامه فعالیت این اسطوره تاریخ منطقه گردید ولی تاریخ قضاوت خواهد نمود که نام ویاد دکتر باغبانیان برای همیشه در صفحات بادرود این پایتخت تاریخی فلات مرکزی ایران خواهددرخشید . برای او که عشق به خدمت را -در هر منصب وپستی که باشد -در وجود مبارکش می پروراند آرزوی بهروزی وسعادت را خواستاریم

بادرود پایتخت تاریخی فلات مرکزی ایران

تاریخچه بادرود:

بادرود آئینه دار رنگ ها وشکلها و تصویر گر تمامی خوبیهای طبیعت است. وقتی از کوههای‌ کرکس افق سبز را مشاهده می کنیم تنها چیزی که ما را به سوی خود می کشاند زیبائیهای کویر است که در حلقه ی سبز بادرود عشق به زندگی را در دل هر انسان عاشق تجدید می کند.
شهر بادرود با طول‌‏
شرقی‌ 52‏ درجه‌‏ و 2‏ دقیقه‌‏ و عرض شمالی 33‏درجه‌‏ ‏‏ و 41 دقیقه‌‏ در شمال استان اصفهان واقع شده است.این شهر در30 کیلومتری‌ شمال نطنز 60 کیلو متری شرق کاشان و55کیلومتری جنوب غربی اردستان ودر کنار جاده ی ترانزیت تهران جنوب واقع شده است و یکی از کهن ترین ومعمرترین شهرهای مناطق مرکزی ایران است .ارتفاع این شهر از سطح دریا 995 متر است و بهار از زیباترین و خوش اب و هوا ترین فصلهای این‌‏ شهر به ‏ شمار می آید 

بادرود شهر آخشیجان‌‏ چهارگانه
 طبق اسناد موجود. نام قدیم بادرود(باد) بوده است . که بعضی ها (البته به غلط)وزش بادهای موسمی در منطقه را علت نامگذاری این شهر ذکر کرده اند.ولی آنچه واضح است وجود تمدنی عظیم و کهن چون تپه ی تاریخی سیاه بوم ( مربوط به هزاره ی پنجم پیش از میلاد ) و آثار دوران اسلامی است که در زیر تپه های شنهای روان مدفون است . تحقیقات اولیه در تپه های سیاه بوم .نشانگر وجود تمدنی کهن با انسانهایی هنرمند وصنعتگر در زمینه ی ساخت سفال و ذوب مس و مفرغ‌‏ در هزاران سال قبل در این سرزمین است . ورود حضرت آقا علی عباس و محمد (ع) و یارانش به منطقه که به احتمال قوی در ساله 203201 ه-ق ( برای دیدار با برادر بزرگوارشان امام رضا )روی داده خودگواهی‌‏ است از تاریخ بلند و سرافراز این مرز و ‏ بوم . حفظ تکلم گویش محلی بادی که ریشه در زبان فارسی دری قدیم دارد ودارای افعال وکلماتی اصیل‌‏.‌هستند.خود یکی از دلایل قدمت این دیار کهن است حال اگر چه دست طبیعت وبیشتر انسان, متاسفانه آگاهانه یا ناآگاهانه آثار موجود در منطقه را به طور کامل تخریب کرده واثری از آنچه را که در اصل شناسنامه وسند این منطقه است به جا نگذاشته .ولی بحمدالله‌‏ مورخان‌ ، ‏گاه اشاره ای هر چند مختصر به این دیار کرده اند.به عنوان مثال می توان به کتاب تاریخ قم تالیف ‏ حسن‌‏ ابن‌‏ محمد‏ ابن‌‏ حسن‌‏ قمی‌ از علما ء و مورخان بنام سده ی چهارم ه-ق و ابن رسته اشاره کرد که در سال 290 ه-ق در کتاب خویش (علائق‌‏النفیه‌‏ ) منازل جاده ی اصفهان ری را از قریه ی باد ذکر کرده است.
از این منابع مهم ومعتبر‏
که بگذریم‌ ، سید واقف‌ ، در سال ‏‏ 857 ‏‎‎ه‏.- ق در ‏ وقفنامه‌ خویش‌ ، ‏ حدود‏ مزرعه گوشه‌‏ را حدی به‏ مزرعه‌ اریسمان از شهر باد ‏ ذکر کرده است . ‏ همچنین‌‏ هدایت الله‌‏ ‌افوشته‌ای‌‏در کتاب ‏ نقاوه‌‏ الاثارفی‌‏ ذکر‏ الاخیار در اوائل‏ قرن‌یازدهم‌ از حمله ی‏ مرتضی‌ ‏قلی‌خان‌ به باد خبر داده است. ‏ مرحوم‌‏ دهخدا‏ نیز در لغت‌نامه‌‏ وزین‌‏ خویش‌‏ از‏ آثار‏ تاریخی باد به‌‏ قلعه‌گبری‌ ‏ اشاره کرده که‌ گبر( ‏ زرتشت‌ ‏ )قومی‏ بودند‏ که‏ پیش‌‏ از ‏ اسلام‌‏ در ایران ‏ می‌زیسته‏ و‏اوستا‌‏ کتاب مقدس‌‏ آنان‌‏ بوده وجود. قلعه‌گبری‌‏ بادرود که‌‏ یکی‌‏ از ‏ نادرترین‌‏ بناهای خشتی‌‏ گلی‌ ایران‌‏ بوده حاکی از آن است که شهر‏ پیش از ورود اسلام از گستره قابل توجهی برخوردار‏بوده است. و اما در‏ حوالی‌‏ شهر تپه‌ شن‌‏ وسیع‌‏‏ تخت پادشاه‌ ‏وجود دارد . که اهالی معتقدند‏ شهری‌‏ در‏ زیر آن‌ مدفون‌‏است. است‏ دلیل‌‏ این‏ مدعا ‏ محله‌ کرملک‏ در‏ نزدیکی‌‏ تخت‌ پادشاه‌ است. که در اصطلاح‌‏ محلی‌‏ کر‏ به‌‏ معنای‌ تنور و ملک به ‏ معنای پادشاه بوده و به احتمال قوی باید‏ بقایایی‌‏ از‏ آتشکده‌ساسانیان در آن منطقه وجود داشته باشد که اکنون متاسفانه اثری از آن به جا مانده است. ‏اما تنها اثر‌‏ موجود‏ فعلی بادرود مسجد‏ (آدینه) جمعه است‌ ‏ که‌ خرابه‌های‏ آن‌‏ هنوز‌ پا بر جاست .می گویند شکل ظاهری مسجد بامعابدمیترائیسم (پیش از اسلام) تطابق‌‏ و تشابهی‌‏ خاص دارد‏ و‏احتمال آن می رود که این مسجد از آثار باقیمانده ی پیش از اسلام بوده که با توجه به بافت کویری منطقه به طرز با شکوهی با خشت و گل ساخته شده است . اکنون متاسفانه جز ویرانه ای از این پیر کهنسال نمانده است.
نام شهر بادرود ‏
به عنوان‏ یکی‌ از کهن‌ترین‌‏ شهرهای ایران برگرفته از ‏ آخشیجان چهارگانه‌‏)‏ عناصر مقدس‌‏ باد ، ‏ آب ، خاک.آتش) است در گذشته کلمه باد آنقدر مقدس بوده که روز 22 هر ماه شمسی را که از‏ روزهای‌‏ خجسته‌ بوده‌‏ است باد‏ نامیده‌اند این‌‏ کلمه.دارای معانی خاصی چون ‏ مدح‌‏ و ‏ ثنا ،نخوت‌ ,‏ غرور و نیز نام‌ فرشته‌ای موکل بر تزویج‌‏ وتکاح‌‏ بوده و این معانی بر قداست‌‏ کلمه باد افزوده‌‏.است‌ بدینسان بود که نام باد (یعنی ‏ مبارک‌‏ و‏ مقدس‌‏)بر این دیار زرافشان نهاده شد.